گنجور

بخش ۳ - در ستایش پیامبر

رسولی که پا بر سر عرش سود
ز پایش سر عرش را تاج بود
بلند آفتاب مبارک نظر
که او راست بر هر دو عالم اثر
رسول کریم و متاع امین
امام الوری، قدوه العالمین
گهی جبرئیلش بود میر بار
گهی عنکبوتش بود پرده‌دار
امام شش و هفت و سی بار ده
سپهر و دو مه و چارده
شد از نافه مشگ عبد مناف
معطر حرم کان زمین راست ناف
از اینجا براقش توجه نبود
به جائی که آنجایگه جای نبود
به یک پی بساط فلک در نوشت
چو تیر از کمان فلک در گذشت
چنین رفت تا سدره المنتها
به ملکی گذر کرد بی منتها
کجا دایه رحمتش داد شیر
مسیحا شد آنجاش طفلی به شیر
اگر معجز یوسف از ماهی است
تو خورشیدی و معجزت ماهی است
نهاده قدم بر سر آسمان
نینداخته سایه بر خاکدان
ز یونس به احمد همان است راه
که از قعر ماهی است تا اوج ماه
همه عقل و روح است و روحی لدیه
ایا معشر الناس، صلوا علیه
پس از شکر دادار، نعمت نبی است
وز آن پس عائی که فرض است چیست؟
دعای شهنشاه دیهیم و گاه
پدر بر پدر خسرو و پادشاه
فشاننده گنج دریا به بزم
دراننده قلب خارا به رزم
فرازنده پایه سروری
فروزنده ماه نیک اختری
سپهر از کمر بستگان درش
ظفر یک سپاهی است از لشکرش
کجا لشکر عزم او سیر کرد
رود چرخ گردنده آنجا به گرد
بر آفاق گسترده ظل همای
در آن سایه آسوده خلق خدای
ز یک سوی ظلم است و یکسو امان
چه سدی است شمشیر او در میان
ز شیر درفشش درفشان ظفر
چو از خانه شیر تابنده خور
نیبند شبیهش بصر جز به خواب
نیابد نظیرش نظر جز در آب
گر از کوه پرسی که در بحر و بر
که زیبد که بندند پیشش کمر؟
به لفظ صدا پاسخ آید ز کوه
که سلطان اویس آسمان شکوه
الا ای جهاندار پیروز بخت
سزاوار شاهی و زیبای تخت
سر فرقدان پایه تخت تست
بلند آسمان سایه بخت توست
نگینی است خورشید بر افسرت
حبابی است ناهید در ساغرت
زمین و زمانه به کام تواند
همه پادشاهان غلام تواند
شب مملکت را مه و اختری
تن سلطنت را سر و افسری
زهی در تن مملکت جاودان
وجود تو چون جان و حکمت روان
کسی را که کین تواش داد تاب
ندادش جز از چشمه تیغ آب
اگر حمله بر کوه خارا کنی
چو خاشاکش از جای خود بر کنی
به عهد تو خونریز شد بی دریغ
چنین واجب الحد از آنست تیغ
قلم کرد تزویر در عهد شاه
بریدش زبان، کرد درویش سیاه
خدایت همه هر چه بایست داد
جوانمردی و دانش و دین و داد
ترا داد رسم است و بخشش طریق
همین کن که توفیق بادت رفیق
مراد از جهان نام نیک است و بس
بجز نام نیکو نماند به کس
جهان راست حاصل همه چیز لیک
چه با خود توان برد جز نام نیک؟
بخوان قصه خسروان جوان
ز هوشنگ و جم تا به چنگیز خان
که گر عکس شمشیرشان آفتاب
بدیدی، اسد را شدی زهره آب
ز چندین زر و افسر و تخت و گنج
که کردند حاصل به سختی و رنج
بجز نام نیکو ازین انجمن
ببین تا چه بردند با خویشتن؟
شنیدم که می‌گفت بهرام گور
پدر را کز او شد جهان پر ز شور
که:« آه ضعیفان به گردون رسید
سرشک یتیمان به جیحون رسید
از آن ترسم ای شهریار جوان
که اشک ستمدیدگان ناگهان
فراهم شود، ملک گردد خراب
برد جاه ما را به یکباره آب‌»
چو بشنید، در دیده آورد آب
بپیچید مردانه دادش جواب
که ایزد تو را بخشش و داد داد
به من در ازل جور و بیداد داد
تو را آن، نصیب من این آمدست
چه تدبیر؟ قسمت چنین آمدست
مرا جز که بی معدلت نیست رای
ولی غیر از این است حکم خدای
درختی است عدل ملک بارور
که بیخش دوام است و دولت ثمر
اساس بقا عدل ثابت کند
درخت سعدات ستم برکند
نبی ملک را گفت دین تواُم است
حقیقت بدان کان بدین قائم است
قیامت که آنجاست قاضی خدای
برابر نشینند شاه و گدای
اگر عدل باشد گوای ملک
شود عرش ثابت برای ملک
بود ساعتی عدل دارای دین
ز هفتاد ساله عبادت گزین
صبوح سعدات صباح تو باد
جنود ملائک جناح تو باد
کسی را که با تست سر در غرور
کلاه از سر و سر ز تن باد دور

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رسولی که پا بر سر عرش سود
ز پایش سر عرش را تاج بود
هوش مصنوعی: پیامبری که بر بالای آسمان‌ها قرار دارد، به خاطر مقام و جایگاهی که دارد، تاجی بر سر عرش خواهد داشت.
بلند آفتاب مبارک نظر
که او راست بر هر دو عالم اثر
هوش مصنوعی: خورشید پرنور و خوش‌یمن، توجه و نگاهی دارد که بر هر دو جهان تاثیر می‌گذارد.
رسول کریم و متاع امین
امام الوری، قدوه العالمین
هوش مصنوعی: پیامبر بزرگوار و کالاهای باارزش و مورد اعتماد، پیشوای مردم و الگوی جهانیان هستند.
گهی جبرئیلش بود میر بار
گهی عنکبوتش بود پرده‌دار
هوش مصنوعی: گاهی او مانند جبرئیل در مقام بلند و والایی است و گاهی همچون عنکبوت در حال پنهان شدن یا در پس پرده قرار می‌گیرد.
امام شش و هفت و سی بار ده
سپهر و دو مه و چارده
هوش مصنوعی: در این بیت به تعداد ائمه دوازده‌گانه شیعه اشاره شده است، که به عنوان نورهایی در آسمان معرفی می‌شوند. همچنین در آن به تعداد ائمه و همچنین روشنی‌های آسمانی و دنیوی مانند خورشید و ماه اشاره شده که نماد هدایت و راهنمایی هستند. به طور کلی، این بیت به بیان مقام و عظمت ائمه و نقش آن‌ها در روشن‌کردن راه حقیقت پرداخته است.
شد از نافه مشگ عبد مناف
معطر حرم کان زمین راست ناف
هوش مصنوعی: از عطر نافه مشکی که از عبد مناف برمی‌خیزد، حرم پاک و معطر شده است، مانند اینکه زمین در آن جا به عنوان ناف حرم قرار دارد.
از اینجا براقش توجه نبود
به جائی که آنجایگه جای نبود
هوش مصنوعی: از اینجا براق (که در اینجا به عنوان نمادی از سرعت و قدرت) توجهی به سمت جایی نداشت که آنجا، مکان مناسبی نبود.
به یک پی بساط فلک در نوشت
چو تیر از کمان فلک در گذشت
هوش مصنوعی: به یک حرکت، زندگی و مشکلات دنیا به سرنوشتش رقم می‌خورد، مانند اینکه تیر از کمان خارج می‌شود و به هدف می‌رسد.
چنین رفت تا سدره المنتها
به ملکی گذر کرد بی منتها
هوش مصنوعی: او به جایی رسید که درخت سدره، که نماد نزدیکی به حق و مقام بلند است، وجود دارد و از آنجا عبور کرد به عالمی بی‌پایان و بی‌نهایت.
کجا دایه رحمتش داد شیر
مسیحا شد آنجاش طفلی به شیر
هوش مصنوعی: در کجای دنیا رحمت و محبتش به اندازه‌ای بود که آنجا یک کودک، چون مسیحا، از شیر بهره‌مند شد؟
اگر معجز یوسف از ماهی است
تو خورشیدی و معجزت ماهی است
هوش مصنوعی: اگر معجزه یوسف را به ماهی نسبت دهیم، تو نیز مانند خورشیدی هستی که معجزه‌ات به ماهی ارتباط پیدا می‌کند.
نهاده قدم بر سر آسمان
نینداخته سایه بر خاکدان
هوش مصنوعی: پا به آسمان گذاشته و سایه‌اش بر زمین نیفتاده است.
ز یونس به احمد همان است راه
که از قعر ماهی است تا اوج ماه
هوش مصنوعی: راهی که یونس به احمد می‌رسد، همانند مسیری است که از عمق در دریا تا بالای ماه می‌روید.
همه عقل و روح است و روحی لدیه
ایا معشر الناس، صلوا علیه
هوش مصنوعی: تمامی عقل و روح به او تعلق دارد. ای مردم، بر او درود بفرستید.
پس از شکر دادار، نعمت نبی است
وز آن پس عائی که فرض است چیست؟
هوش مصنوعی: پس از اینکه شکر خدای بزرگ به جا آورده شد، نعمت‌ها و رحمت‌های پیامبر (ص) نمایان می‌شود. و بعد از آن، وظیفه‌ای که باید انجام داد، چیست؟
دعای شهنشاه دیهیم و گاه
پدر بر پدر خسرو و پادشاه
هوش مصنوعی: دعای پادشاهی که تاج بر سر دارد و دعای پدران پادشاهان، بر سر پدران بزرگوار پیشین جاری است.
فشاننده گنج دریا به بزم
دراننده قلب خارا به رزم
هوش مصنوعی: ثروت و دارایی‌های بی‌پایان دریا را در جشن و سرور می‌پاشد، همان‌گونه که فردی شجاع و نیرومند، در میدان نبرد قلبی فولادین و محکم دارد.
فرازنده پایه سروری
فروزنده ماه نیک اختری
هوش مصنوعی: اساس و اصول رهبری را کسی فراهم می‌کند که همانند ماهی خوش نیکو و درخشان، نورانی و برجسته است.
سپهر از کمر بستگان درش
ظفر یک سپاهی است از لشکرش
هوش مصنوعی: آسمان به مانند سپاهی است که پیروزی و موفقیتش از میان کمر بندان و جنگجویان به دست آمده است.
کجا لشکر عزم او سیر کرد
رود چرخ گردنده آنجا به گرد
هوش مصنوعی: کجا که ارتش اراده او حرکت کرد، همانجاست که ستاره‌های آسمانی نیز به دور خود می‌گردند.
بر آفاق گسترده ظل همای
در آن سایه آسوده خلق خدای
هوش مصنوعی: در گستره‌های وسیع، سایه‌ی فرخنده‌ای وجود دارد که در آن انسان‌ها آرامش و آسایش را تجربه می‌کنند.
ز یک سوی ظلم است و یکسو امان
چه سدی است شمشیر او در میان
هوش مصنوعی: از یک طرف ظلم و ستم وجود دارد و از طرف دیگر امنیت و آرامش. در این میان، شمشیر او به عنوان مانعی عمل می‌کند.
ز شیر درفشش درفشان ظفر
چو از خانه شیر تابنده خور
هوش مصنوعی: از شیر درفش تو نشان پیروزی می‌درخشد، مانند خورشید تابان که از خانه‌ی شیر می‌تابد.
نیبند شبیهش بصر جز به خواب
نیابد نظیرش نظر جز در آب
هوش مصنوعی: هیچ کس در بیداری نمی‌تواند شبیه او را ببیند، تنها در خواب امکان دیدن او وجود دارد و نظیر او را تنها در آب می‌توان مشاهده کرد.
گر از کوه پرسی که در بحر و بر
که زیبد که بندند پیشش کمر؟
هوش مصنوعی: اگر از کوه بپرسی که در دریا و خشکی چه چیزی مناسب است، او خواهد گفت که چه کسی می‌تواند پیش او کمرش را ببندد؟
به لفظ صدا پاسخ آید ز کوه
که سلطان اویس آسمان شکوه
هوش مصنوعی: صدا در کوه بازتاب می‌یابد، گویی که اویس، بزرگ‌ترین شخصیت آسمانی، به آن پاسخ می‌دهد.
الا ای جهاندار پیروز بخت
سزاوار شاهی و زیبای تخت
هوش مصنوعی: ای حاکم جهان با بختی پیروز، شایسته‌ی سلطنت و زیبا در تخت پادشاهی هستی.
سر فرقدان پایه تخت تست
بلند آسمان سایه بخت توست
هوش مصنوعی: بالا رفتن از آن کوه، همچون پایه‌ای برای تخت توست و آسمان به عنوان سایه‌ای بر روی بخت تو قرار دارد.
نگینی است خورشید بر افسرت
حبابی است ناهید در ساغرت
هوش مصنوعی: خورشید به عنوان یک نگین در بالای تاجت می‌درخشد و سیاره ناهید مانند حبابی در جام تو قرار دارد.
زمین و زمانه به کام تواند
همه پادشاهان غلام تواند
هوش مصنوعی: زمین و زمان به نفع آن‌هاست که همه پادشاهان زیر دست خواهند بود.
شب مملکت را مه و اختری
تن سلطنت را سر و افسری
هوش مصنوعی: شب، کشور را با نور ماه و ستاره‌ها زینت بخشیده است و این زیبایی به مانند تاج و پرچم بر سر سلطنت نشسته است.
زهی در تن مملکت جاودان
وجود تو چون جان و حکمت روان
هوش مصنوعی: ای وجود تو در بدن مملکت مانند جان است که حکمت در آن در حال جریان است.
کسی را که کین تواش داد تاب
ندادش جز از چشمه تیغ آب
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را که به او ظلمی کرده‌ای، تاب و توان تحمل نخواهد بود، مگر اینکه از سر چاره‌ای به دندان تیغ آب بیاورد.
اگر حمله بر کوه خارا کنی
چو خاشاکش از جای خود بر کنی
هوش مصنوعی: اگر به کوه سختی حمله کنی، مانند این است که خاکستر را از جایش برداری؛ یعنی عمل شما تأثیری نخواهد داشت و کوه به سادگی جابه‌جا نخواهد شد.
به عهد تو خونریز شد بی دریغ
چنین واجب الحد از آنست تیغ
هوش مصنوعی: به خاطر عهد تو، کار به خونریزی کشید و این حقیقتی است که نشان می‌دهد این شمشیر چقدر ضروری و واجب است.
قلم کرد تزویر در عهد شاه
بریدش زبان، کرد درویش سیاه
هوش مصنوعی: در زمان حکومت شاه، کسی با شیوه‌ای فریبنده نوشته‌هایی را به قلم آورد که سبب شد زبان او بریده شود و او به درویشی سیاه‌پوش تبدیل گردد.
خدایت همه هر چه بایست داد
جوانمردی و دانش و دین و داد
هوش مصنوعی: خداوند هر چیزی که برای زندگی لازم است به تو عطا کرده است، از جمله شجاعت، علم، ایمان و انصاف.
ترا داد رسم است و بخشش طریق
همین کن که توفیق بادت رفیق
هوش مصنوعی: اگر به کسی چیزی می‌دهی، این یک رسم خوب است و بخشش رفتار پسندیده‌ای است. همین کار را ادامه بده تا برکت و موفقیت همواره همسفر تو باشد.
مراد از جهان نام نیک است و بس
بجز نام نیکو نماند به کس
هوش مصنوعی: در این دنیا تنها چیزی که می‌ماند و اهمیت دارد، نام نیک و شهرت خوب است و غیر از آن هیچ چیز دیگری برای هیچ‌کس باقی نمی‌ماند.
جهان راست حاصل همه چیز لیک
چه با خود توان برد جز نام نیک؟
هوش مصنوعی: جهان نتیجه ی تمام چیزهاست، اما در پایان فقط نام نیک است که می‌توان با خود برد.
بخوان قصه خسروان جوان
ز هوشنگ و جم تا به چنگیز خان
هوش مصنوعی: به داستان‌های شاهان جوان بپرداز که از هوشنگ و جم تا چنگیز خان را دربر می‌گیرد.
که گر عکس شمشیرشان آفتاب
بدیدی، اسد را شدی زهره آب
هوش مصنوعی: اگر نور شمشیرهایشان را می‌دیدی، چنان ترسی به وجودت می‌آمد که مانند شیر در برابر خطر نمی‌توانستی بایستی.
ز چندین زر و افسر و تخت و گنج
که کردند حاصل به سختی و رنج
هوش مصنوعی: از خیلی زر و جواهر و تاج و تخت و ثروتی که با زحمت و تلاش به دست آمده است، صحبت می‌کند.
بجز نام نیکو ازین انجمن
ببین تا چه بردند با خویشتن؟
هوش مصنوعی: به جز نام نیکو که از این جمع به جا مانده، ببین چه چیزهایی را با خود بردند؟
شنیدم که می‌گفت بهرام گور
پدر را کز او شد جهان پر ز شور
هوش مصنوعی: شنیدم که بهرام گور می‌گفت: پدرم باعث شد که جهان پر از شور و هیجان شود.
که:« آه ضعیفان به گردون رسید
سرشک یتیمان به جیحون رسید
هوش مصنوعی: صدای ناله و درد ضعیفان به آسمان رسید و اشک‌های یتیمان به رود جیحون جاری شد.
از آن ترسم ای شهریار جوان
که اشک ستمدیدگان ناگهان
هوش مصنوعی: از آن می‌ترسم ای پادشاه جوان که ناگهان اشک‌های ستمدیدگان بر تو نازل شود.
فراهم شود، ملک گردد خراب
برد جاه ما را به یکباره آب‌»
هوش مصنوعی: اگر وضعیت به هم بریزد، حتی یک سرزمین هم خراب می‌شود. قدرت و مقام ما به یکباره از بین می‌رود.
چو بشنید، در دیده آورد آب
بپیچید مردانه دادش جواب
هوش مصنوعی: وقتی شنید، اشک در چشمانش آمد و با شجاعت پاسخ داد.
که ایزد تو را بخشش و داد داد
به من در ازل جور و بیداد داد
هوش مصنوعی: خداوند به تو نعمت بخشش و عدالت را ارزانی داشت، اما به من در آغاز نابرابری و ظلم و بدرفتاری عطا کرد.
تو را آن، نصیب من این آمدست
چه تدبیر؟ قسمت چنین آمدست
هوش مصنوعی: سرنوشت و قضا و قدر، تو را به من ارزانی داشته، و من نیز به همین اندازه بهره‌مند شده‌ام. چه تدبیری می‌توان کرد؟ این‌گونه مقدر شده است.
مرا جز که بی معدلت نیست رای
ولی غیر از این است حکم خدای
هوش مصنوعی: تنها نظر من این است که تو بی‌عدالتی می‌کنی، اما حکم خداوند چیز دیگری است.
درختی است عدل ملک بارور
که بیخش دوام است و دولت ثمر
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که عدالت، مانند درختی پرثمری است که ریشه آن پایدار و قدرت و ثروت آن از این ریشه نشأت می‌گیرد.
اساس بقا عدل ثابت کند
درخت سعدات ستم برکند
هوش مصنوعی: بقا و پایداری بر پایه عدالت استوار است و درخت خوشبختی نتیجه‌اش از بین بردن ظلم و ستم می‌باشد.
نبی ملک را گفت دین تواُم است
حقیقت بدان کان بدین قائم است
هوش مصنوعی: پیامبر به ملک گفت که دین تو با حقیقت یکی است و بدان که دین بر پایه‌ی حقیقت استوار است.
قیامت که آنجاست قاضی خدای
برابر نشینند شاه و گدای
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمانی که حساب و کتاب انجام می‌شود، همه انسان‌ها، چه قدرت‌مند و چه ضعیف، در مقابل خدای عالم قرار می‌گیرند و در آنجا هیچ تفاوتی میان آنها وجود ندارد.
اگر عدل باشد گوای ملک
شود عرش ثابت برای ملک
هوش مصنوعی: اگر عدل و انصاف برقرار باشد، پایه‌های حکومت مستحکم و استوار خواهد شد.
بود ساعتی عدل دارای دین
ز هفتاد ساله عبادت گزین
هوش مصنوعی: یک لحظه عدل و انصاف در زندگی، از هفتاد سال عبادت و بندگی ارزشمندتر است.
صبوح سعدات صباح تو باد
جنود ملائک جناح تو باد
هوش مصنوعی: کاش صبح سرشار از خوشبختی و سعادت تو باشد و فرشتگان همیشه کنار تو باشند.
کسی را که با تست سر در غرور
کلاه از سر و سر ز تن باد دور
هوش مصنوعی: اگر کسی را که با تو دوستی کرده باشی، در غرور و خودبینی‌اش غرق شده و با بی‌اعتنایی به احساساتت، از تو دور شود، می‌توانی فرض کنی که او در واقع از خود و نوعی خویشتن‌داری رنج می‌برد.

حاشیه ها

1395/02/12 10:05
سید مجید همایونی

......... تو خورشیدی و معجزت ماهی است
اشاره به معجزه شق القمر (دو نیم شده ماه با اشاره پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله) میباشد.

1395/02/12 11:05
nabavar

سرم گیج رفت ازین همه لفاظّی و سر هم بندی . در پایان هم لازم است بد و بیراهی نثار کند : کسی را که با تست سر در غرور
کلاه از سر و سر ز تن باد دور
ماشاالله به این همه بینش

1396/03/29 09:05
حمید

متن بسیار مغشوش و مغلوط است