گنجور

شمارهٔ ۷ - در لافتی

ای زمینت آسمان عالم بالا شده
در هوایت آسمان چون ذره اندر وا شده
در هوای بارگاهت عقل و دین جان یافته
در فضای پیشگاهت جان و دل والا شده
باد صبحت خاک غیرت بر رخ جنت زده
گرد فرشت آب روی عنبر سارا شده
سدره‌ات مرسالکان را بیت معمور آمده
حلقه‌ات فردوسیان را عروه‌الوثقی شده
هر کجا در باب فضلت عقل فصلی خوانده است
انس و جان گویای آمنا و صدنا شده
گر تو دریایی چه داری کان رحمت در کنار
ور تو کانی کی بود کان معدن دریا شده
لطف و فضل و رحمت حق در لبت جا یافته
آفتاب آسمانی دردلت پیدا شده
طاق محراب تو رشک قاب قوسین آمده
نور ماه قبه‌ات یاقو او ادنی شده
آفتاب کبریا دریای در لافتی
فخر آل مصطفی مخصوص نص هل اتی
آنکه چوگان مروت در خم چوگان اوست
لاجرم گوی فتوت در خم چوگان اوست
شرع بر مسند نشسته عقل تمکین یافته
جهل دست و پا شکسته فتنه در زندان اوست
باب شهر علم می‌خوانندش اما نزد عقل
عالم علم است گرچه عالم علم آن اوست
هرکجا در علم وحدانیت او جلوه کند
آستانش لامکان روح الامین دربان اوست
با همه رفعت که دارد آسمان چون بنگری
گوشه‌ای از گوشه‌های گوشه ایوان اوست
خاطر ما وصف ذاتش چون تواند گفت چون
ناطقه مدهوش و دل سرگشته، جان حیران اوست
آنکه ذات او مقدم بر وجود عالم است
بهر ایجاد وجود او وجود آدم است
ای برابر کرده ایزد با خلیلت در وفا
آیت «یوفون بالنذر» است بر حالت گوا
بوده با ایوب همسر درگه صبر و شکیب
گشته با جبریل همره در ره خوف و رجا
نوح اگر در شکر او عبدا شکورا گفت، گفت
از برایت سعیکم مشکور اندر هل اتی
ور به طاعت گفت عیسی را و اوحینا به
در یقیمون الصلوه آمد تو را از حق ندا
ور به عزت مصطفی را در ولایت بر کشید
کرده منزل بهر اعزاز تو نص انما
وز زبان روح گفته با محمد کردگار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
کنیتت مرغان طوبی صد ره از بر کرده‌اند
مدحتت کروبیان عرش دفتر کرده‌اند
فهم و همت مشکلات راه دین پیوده‌اند
دست و طبعت سیم و زر را خاک بر سر کرده‌اند
قدرتت را شرح در فصل سلاسل خوانده‌اند
قوتت را وصف اندر باب خیبر کرده‌اند
یک مثالت در ولایت روی و موی قنبر است
کز سواد گیسویش شب را معطر کرده‌اند
درج دانش را دلت دریای معنی دیده‌اند
آفرینش را کفت فهرست دفتر کرده‌اند
چون علم بر آستین بگرفته اندر شرع و دین
تا ز جیب جبهه‌ات تقدیر سر بر کرده‌اند
ختم شد بر تو ولایت چون نبوت بر رسول
شیر یزدان ابن عم مصطفی زوج بتول
این منم در خطه دل عالم جان یافته
وین منم در عالم جان ملک ایمان یافته
این منم با خضر بعد از مدت راه دراز
در سواد رحمت تو آب حیوان یافته
این منم با یوسف از چاه بلا بیرون شده
پس چو عیسی زینت خورشید تابان یافته
این منم از بعد چندین التماس از لطف حق
ملکتی زیباتر از ملک سلیمان یافته
این منم در بارگاه مقتدای جن و انس
با قصور عجز خود را منقب خوان یافته
این منم بر آستان فخر آل مصطفی
رتبت حسانی و مقدار سلمان یافته
حجت قاطع امام حق امیر المومنین
بحر دانش کان مردی لطف رب العالمین
تا که در دریای مدحت آشنایی می‌کنم
هر چه نه مداحی توست آن ریایی می‌کنم
آرزوی مدحتت داریم و در بحری چنان
با چنین طبعی نه آخر بی حیایی می‌کنم
تا مگر خود را به منزل در رسانم از درت
از ولایت التماس رهنمایی می‌کنم
با همه ملک گدایی تا گدایت گشته‌ام
بر امید توشه راهی گدایی می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زمینت آسمان عالم بالا شده
در هوایت آسمان چون ذره اندر وا شده
هوش مصنوعی: ای زمین، تو به واسطه عشق و محبت، به مقام والایی رسیده‌ای و آسمان به خاطر تو مانند ذره‌ای کوچک حسرت‌زده و در انتظار است.
در هوای بارگاهت عقل و دین جان یافته
در فضای پیشگاهت جان و دل والا شده
هوش مصنوعی: در هوای محل وجود تو، عقل و ایمان زندگی می‌کنند و در برابر تو، روح و دل به مرتبه‌های بلندتری رسیده‌اند.
باد صبحت خاک غیرت بر رخ جنت زده
گرد فرشت آب روی عنبر سارا شده
هوش مصنوعی: نسیم صبح، غبار افتخار را بر چهره بهشت نشسته است و گرد و غبار فرشتگان، آب روی خوشبو و عطرساز سارا را پاشیده است.
سدره‌ات مرسالکان را بیت معمور آمده
حلقه‌ات فردوسیان را عروه‌الوثقی شده
هوش مصنوعی: سدره‌ات به مثابه کانونی پر رونق برای مسافران و در راه‌ماندگان است و حلقه‌ات به عنوان پیوندی محکم و غیر قابل گسست برای کسانی که به فردوسی و آثارش ارادت دارند، عمل می‌کند.
هر کجا در باب فضلت عقل فصلی خوانده است
انس و جان گویای آمنا و صدنا شده
هوش مصنوعی: هر جا که در مورد فضیلت عقل مطلبی شنیده یا خوانده شده، انسان و جان آدمی به نوعی در حال ذکر و دعا و گویایی هستند.
گر تو دریایی چه داری کان رحمت در کنار
ور تو کانی کی بود کان معدن دریا شده
هوش مصنوعی: اگر تو دریایی، پس چه چیزی از رحمت در کنارت داری؟ آیا می‌توانی بگویی که آن معدن کیست که دریا شده است؟
لطف و فضل و رحمت حق در لبت جا یافته
آفتاب آسمانی دردلت پیدا شده
هوش مصنوعی: رحمت و مهربانی خدا در گفتارت نمایان شده و نور آفتاب آسمانی در دل تو هویدا شده است.
طاق محراب تو رشک قاب قوسین آمده
نور ماه قبه‌ات یاقو او ادنی شده
هوش مصنوعی: طاق محراب تو به قدری زیباست که حتی قاب قوسین نیز به آن حسادت می‌کند. نور ماهی که بر قبه‌ات می‌تابد، به قدری درخشان است که یعقوب نیز به آن نزدیک شده است.
آفتاب کبریا دریای در لافتی
فخر آل مصطفی مخصوص نص هل اتی
هوش مصنوعی: خورشید کبریا، دریای بی‌انتهایی است که بزرگی و عظمت خاندان پیامبر اکرم (ص) را به نمایش می‌گذارد و این مقام خاص، برای کسانی است که در عظمت و شرافت خود در تلاشند و از فخر و افتخار نصیب می‌برند.
آنکه چوگان مروت در خم چوگان اوست
لاجرم گوی فتوت در خم چوگان اوست
هوش مصنوعی: آنکه مهارت و آداب جوانمردی در دست اوست، به تبع آن، نشان فتوت و جوانمردی نیز در دستان او قرار دارد.
شرع بر مسند نشسته عقل تمکین یافته
جهل دست و پا شکسته فتنه در زندان اوست
هوش مصنوعی: قوانین و اصول دین در جایگاه خود قرار دارند، در حالی که عقل به درستی عمل می‌کند و نادانی به حالتی ضعیف و ناتوان در آمده است. در این شرایط، هر نوع آشفتگی و بحران در تحت کنترل عقل و دین است.
باب شهر علم می‌خوانندش اما نزد عقل
عالم علم است گرچه عالم علم آن اوست
هوش مصنوعی: او را به عنوان دروازه شهر علم می‌شناسند، اما در نظر عقل، حقیقت علم وجود عالم است، اگرچه آن عالم خود علم را درک می‌کند.
هرکجا در علم وحدانیت او جلوه کند
آستانش لامکان روح الامین دربان اوست
هوش مصنوعی: هرجا که خداوند در علم یکتایی خود ظهور کند، در آن جا درگاهش از هر مکانی فراتر و روح‌الامین خدمتگزار اوست.
با همه رفعت که دارد آسمان چون بنگری
گوشه‌ای از گوشه‌های گوشه ایوان اوست
هوش مصنوعی: با اینکه آسمان بسیار بلند و بزرگ است، وقتی نگاه کنی، می‌بینی که یک قسمت کوچک از آن، فقط بخشی از حیات اوست.
خاطر ما وصف ذاتش چون تواند گفت چون
ناطقه مدهوش و دل سرگشته، جان حیران اوست
هوش مصنوعی: فکر ما نمی‌تواند به خوبی وصف او را بیان کند. مانند فردی که در حالت شگفتی و حیرت است، دل ما سرگشته و جان ما از شگفتی او در سرگردانی به سر می‌برد.
آنکه ذات او مقدم بر وجود عالم است
بهر ایجاد وجود او وجود آدم است
هوش مصنوعی: آن کسی که وجودش قبل از تمام عالم است، برای به وجود آوردن آدم، وجود او مورد نیاز است.
ای برابر کرده ایزد با خلیلت در وفا
آیت «یوفون بالنذر» است بر حالت گوا
هوش مصنوعی: خداوند وفای ابراهیم را به عنوان نمونه‌ای از وفاداری قرار داده است و این آیه «وفا به نذر» نشانه‌ای از صداقت و پایبندی او به وعده‌هاست.
بوده با ایوب همسر درگه صبر و شکیب
گشته با جبریل همره در ره خوف و رجا
هوش مصنوعی: در کنار ایوب، همسر صبر و شکیبایی بوده و با جبرائیل در مسیر ترس و امید همراه شده است.
نوح اگر در شکر او عبدا شکورا گفت، گفت
از برایت سعیکم مشکور اندر هل اتی
هوش مصنوعی: اگر نوح در شکرگزاری نسبت به او، بنده‌ای سپاسگزار باشد، باید بدانی که تلاش و زحمتت در پیشگاه او پذیرفته شده و مورد سپاس قرار می‌گیرد.
ور به طاعت گفت عیسی را و اوحینا به
در یقیمون الصلوه آمد تو را از حق ندا
هوش مصنوعی: اگر به اطاعت دعوت کنی، عیسی هم به تو پاسخ می‌دهد و از سوی حق به تو الهام می‌شود که نماز را برپا داری.
ور به عزت مصطفی را در ولایت بر کشید
کرده منزل بهر اعزاز تو نص انما
هوش مصنوعی: اگر با عزت و مقام حضرت مصطفی (ص) در جایگاه رهبری قرار گرفتی، بدان که این منزلت تنها به خاطر احترام و بزرگداشت توست.
وز زبان روح گفته با محمد کردگار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
هوش مصنوعی: از زبان روح، خداوند به محمد (ص) اعلام کرده که غیر از علی (ع) کسی شجاعت ندارد و جز ذوالفقار، شمشیری وجود ندارد.
کنیتت مرغان طوبی صد ره از بر کرده‌اند
مدحتت کروبیان عرش دفتر کرده‌اند
هوش مصنوعی: نام تو را پرندگان طوبی به اندازه صد بار تکرار کرده‌اند و فرشتگان مقرب در عرش به ستایش تو به نوشتن پرداخته‌اند.
فهم و همت مشکلات راه دین پیوده‌اند
دست و طبعت سیم و زر را خاک بر سر کرده‌اند
هوش مصنوعی: فهم و تلاش در مسیر دین، با مشکلاتی همراه است. اما کسانی که به این راه گام می‌گذارند، ارزش‌های مادی مانند طلا و نقره را نادیده می‌گیرند و آنها را بی‌ارزش می‌دانند.
قدرتت را شرح در فصل سلاسل خوانده‌اند
قوتت را وصف اندر باب خیبر کرده‌اند
هوش مصنوعی: قدرت تو را در فصل زنجیرها توصیف کرده‌اند و قدرت و توانایی‌ات را در مورد خیبر به تصویر کشیده‌اند.
یک مثالت در ولایت روی و موی قنبر است
کز سواد گیسویش شب را معطر کرده‌اند
هوش مصنوعی: شما به زیبایی و جلوه‌های خاصی در ظاهرتان اشاره می‌کنید که مانند قنبر، شخصیت و لطافت خاصی دارد. رنگ و کیفیت موی او به حدی دل‌انگیز است که شب را پر از عطر و بوی خوش کرده است.
درج دانش را دلت دریای معنی دیده‌اند
آفرینش را کفت فهرست دفتر کرده‌اند
هوش مصنوعی: دل تو مانند دریایی است که سرشار از معانی و دانش است و آفرینش، همچون دفتری است که همه‌ی این دانش‌ها را در خود جمع‌آوری کرده است.
چون علم بر آستین بگرفته اندر شرع و دین
تا ز جیب جبهه‌ات تقدیر سر بر کرده‌اند
هوش مصنوعی: زمانی که علم و دانش در آستین تو قرار گرفته و در مسیر شرع و دین قرار داری، به گونه‌ای است که تقدیر و سرنوشت از جیب جبهه‌ات نمایان شده است.
ختم شد بر تو ولایت چون نبوت بر رسول
شیر یزدان ابن عم مصطفی زوج بتول
هوش مصنوعی: ولایت تو به پایان رسید همان‌طور که نبوت برای رسول خدا به پایان رسید. تو هم‌چنین همانند شیر یزدان، پسر عموی پیامبر و همسر سرور زنان جهان هستی.
این منم در خطه دل عالم جان یافته
وین منم در عالم جان ملک ایمان یافته
هوش مصنوعی: من در سرزمین دل، وجود خود را پیدا کرده‌ام و در دنیای جان، به ایمان و ملکوت رسیده‌ام.
این منم با خضر بعد از مدت راه دراز
در سواد رحمت تو آب حیوان یافته
هوش مصنوعی: من هستم که بعد از سفر طولانی و در کنار خضر، در سایه رحمت تو به آب حیات دست یافتم.
این منم با یوسف از چاه بلا بیرون شده
پس چو عیسی زینت خورشید تابان یافته
هوش مصنوعی: من هم اکنون از سختی‌ها و مشکلات رهایی یافته‌ام، مانند اینکه عیسی نورانی و درخشان شده است.
این منم از بعد چندین التماس از لطف حق
ملکتی زیباتر از ملک سلیمان یافته
هوش مصنوعی: من پس از مدت‌ها خواهش و درخواست از خداوند، به نعمتی دست پیدا کرده‌ام که زیبایی‌اش از ملک سلیمان هم بیشتر است.
این منم در بارگاه مقتدای جن و انس
با قصور عجز خود را منقب خوان یافته
هوش مصنوعی: من در پیشگاه رهبر جن و انسان هستم و با ناتوانی‌های خود، خود را کوچک و کم‌مایه می‌بینم.
این منم بر آستان فخر آل مصطفی
رتبت حسانی و مقدار سلمان یافته
هوش مصنوعی: من در آستان پر افتخار خاندان پیامبر قرار دارم و در حالتی هستم که مقام و مرتبه‌ای مانند حسّان و سلمان یافته‌ام.
حجت قاطع امام حق امیر المومنین
بحر دانش کان مردی لطف رب العالمین
هوش مصنوعی: امام علی (ع)، که به عنوان ولی حق شناخته می‌شود، دلیلی روشن و استوار برای حقانیت خود دارد. او همچون دریای عمیق و وسیع از دانش و علم برخوردار است و وجودش نمادی از رحمت و لطف خداوند بر جهانیان است.
تا که در دریای مدحت آشنایی می‌کنم
هر چه نه مداحی توست آن ریایی می‌کنم
هوش مصنوعی: من به ستایش تو می‌پردازم و هر چیز دیگری که در این بین گفته شود، تنها تظاهر و ریاکاری به حساب می‌آید.
آرزوی مدحتت داریم و در بحری چنان
با چنین طبعی نه آخر بی حیایی می‌کنم
هوش مصنوعی: ما در آرزوی ستایش تو هستیم و در این دریای وسیع، با چنین روحی، هیچ‌گاه بی‌شرمی نخواهم کرد.
تا مگر خود را به منزل در رسانم از درت
از ولایت التماس رهنمایی می‌کنم
هوش مصنوعی: برای اینکه خود را به مقصد برسانم، از در خانه‌ات خواهش می‌کنم که مرا راهنمایی کنی.
با همه ملک گدایی تا گدایت گشته‌ام
بر امید توشه راهی گدایی می‌کنم
هوش مصنوعی: به خاطر تو و عشق به تو، حتی مقام و جلال را رها کرده‌ام و در حال گدایی و درخواست از تو هستم تا برای سفر خود توشه‌ای به دست آورم.

حاشیه ها

1393/11/04 11:02
مجتبی خراسانی

سلام
آنکه ذات او مقدم بر وجود عالم است
بهر ایجاد وجود او وجود آدم است
به زعم حقیر اشاره ای دارد به حدیث نبوی
ولولا علی ما خلقت الجنة ، لأنی بکم أجزی العباد یوم المعاد بالثواب والعقاب
قال رسول الله صلی الله علیه وآله
یا علی لولا نحن ما خلق الله آدم ولا حواء ولا الجنة ولا النار ، ولا السماء ولا الأرض
عجزالواصفون عن صفتک

1393/11/04 11:02
مجتبی خراسانی

ای برابر کرده ایزد با خلیلت در وفا
آیت «یوفون بالنذر» است بر حالت گوا
اشاره ای دارد به سوره دهر انسان هل اتی : آیه 5-22
«إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً* عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیراً* یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخَافُونَ یَوْماً کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً... انَّ هذا کانَ لَکُم جَزاءً وَ کانَ سَعیُکُم مَشکُورًا»

1393/11/04 11:02
مجتبی خراسانی

تا که در دریای مدحت آشنایی می‌کنم
هر چه نه مداحی توست آن ریایی می‌کنم
دلپذیر و دلکش فرموده