گنجور

شمارهٔ ۳ - حقه لعل

خنده‌ای زد دهنت تنگ شکر پیدا کرد
سخنی گفت لبت لولوتر پیدا کرد
طره از چهره براند از که آن زلف سیاه
در سپیدی عذار تو اثر پیدا کرد
به فدای گل رخسار تو با دام که او
فستقی دایره‌ای گرد شکر پیدا کرد
هر سحر داد به بوی سر زلف تو به باد
نافه مشک که به صد خون جگر پیدا کرد
روز رخسار تو تا با شب زلفت بنشست
در جهان قاعده شام و سحر پیدا کرد
بود نا یافت میان تو ولیکن کمرت
چست بر بست میان را کمر و پیدا کرد
چشم سر مست تو چون بخت من اندر خواب است
دهن تنگ تو چون کام جهان نایاب است
گرد باغ رخت از سنبل چین پر چین است
باغ رخسار تو را سنبل چین پر چین است
وصف حسن بت چین پیش تو بت عین خطا
کز رخ و زلف تو بت بر بت چین پر چین است
چشمه چشم من از چشم تو دریا بار است
صدف گوش من از لعل تو گوهر چین است
عنبرین سلسله‌ات بر طرف خورشید است
رقم غالیه‌ات بر ورق نسرین است
مشک مسکین که جگر گوشه آهوی خطاست
از نسیم سر زلف تو جگر خونین است
زلف اگر بر کمرت سر بنهد نیست عجب
سر سودا زدگان را ز کمر بالین است
پسته تنگ تو بر تنگ شکر می‌خندد
حقه لعل تو بر عقد گوهر می‌خندد
لاله رویا گلت آمیخته با یاسمن است
من ندانم رخ تو لاله و گل یاسمن است؟
بوی یاس من از آن سبزه و خط می‌آید
گل رویت مگر آورده خط یاس من است؟
دل من یاسمنت برد و گواهم خط توست
چه کنم چون خط تو بر طرف یاسمن است؟
چشم من چون لب لعل تو لبالب خون است
قد من چون سر زلف تو سراسر شکن است
خال و خط و دهنت چشمه و خضر و ظلمات
رخ و زلف و زنخت یوسف و چاه و رسن است
چشم فتان تو در خواب شد و خفته به است
فتنه، چون دور خداوند زمین و زمن است
مریم ثانی و بلقیس سلیمان تمکین
شاه دلشاد خداوند جهان عصمت دین
آن خداوند کش آمد ز خداوند خطاب
بانوی هر دو جهان مریم بلقیس جناب
ای ز بار مننت گجردن گردون شده خم
وی ز موج کرمت دیده دریا شده آب
برق با سرعت عزمت همه صبرست و سکون
کوه با صدمه حکمت همه سیرست و شتاب
تیر مه، مکرمتت ژاله چکاند ز دخان
فصل دی تربیتت لاله دماند ز سراب
ملک در مدت عمر تو که باقی بادا
فتنه در چشم بتان دیده و آن نیز به خواب
گر حکایت کند از لطف تو در باغ نسیم
گر حکایت کند از لفظ تو در بحر سحاب
از هوا چاک شود صدره سیمین سمن
وز حیا لعل سود گونه لولوی خوشاب
فکر رایت کنم اندیشه منور گردد
یاد خلقت کنم انفاس معطر گردد
ای سرا پرده عصمت زده بر اوج کمال
صدر خورشید غلامان تو راصف نعال
پایه تخت تو بر فرق زحل زرین تاج
سایه چتر تو بر روی ظفر مشکین خال
تا شود حلقه به گوشان تو را حلقه بگوش
زهره آویخته از حلقه زرین هلال
گر دماغ چمن از خلق تو بویی یابد
بر دل غنچه گل سرد شود باد شمال
فکر من کی به جناب تو رسد کز عظمت
مرغ اندیشه فرو می‌هلد آنجا پر و بال
کشتی فکر چو شد غرقه درای ثنا
سوی ساحل نتوان بردنش الا به دعا
مرکز دور قمر چتر سمن سای تو باد
تتق عصمت حق ستر معلای تو باد
افسر فرق زحل نعل سم اسب تو شد
سرمه چشم قمر خاک کف پای تو باد
هر قبایی که سعادت به ارادت دوزد
زیر این طاق نهم راست به بالای تو باد
اطلس کحلی چرخی که بقا راست قبا
کمترین آستر خلعت والای تو باد
چرخ پیروزه وش حلقه صفت چون لولو
حلقه در گوش، کمین هندوی لالای تو باد
همه اقوال قضا متفق حکم تو شد
همه افعال قدر مقتضی رای تو باد
بر ولی تو دعا بر عدویت نفرین باد
این دعا را ز همه خلق جهان آمین باد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خنده‌ای زد دهنت تنگ شکر پیدا کرد
سخنی گفت لبت لولوتر پیدا کرد
هوش مصنوعی: وقتی که لبخند بر لبت نقش بست، طعم شیرینی در آن پیدا شد. وقتی که از دهانت سخنی بیرون آمد، مانند مروارید درخشش خاصی گرفت.
طره از چهره براند از که آن زلف سیاه
در سپیدی عذار تو اثر پیدا کرد
هوش مصنوعی: زلف سیاه تو که به چهره‌ات آراسته است، تأثیرش بر روی پوست سفیدت مشخص شده و زیبایی‌ات را دوچندان کرده است.
به فدای گل رخسار تو با دام که او
فستقی دایره‌ای گرد شکر پیدا کرد
هوش مصنوعی: من فدای زیبایی چهره‌ات می‌شوم، به گونه‌ای که همچون دامی، دایره‌ای از شکر را به تصویر می‌کشد.
هر سحر داد به بوی سر زلف تو به باد
نافه مشک که به صد خون جگر پیدا کرد
هوش مصنوعی: هر صبح، بوی خوش زلف تو به همراه مشک به هوا می‌رود و این عطر دل‌انگیز، با تمام دردها و رنج‌های دل، خود را نمایان می‌کند.
روز رخسار تو تا با شب زلفت بنشست
در جهان قاعده شام و سحر پیدا کرد
هوش مصنوعی: وقتی که چهره‌ی تو با تارهای شب زلفت ملاقات کرد، در عالم، نظم و ترتیب شام و سحر به وجود آمد.
بود نا یافت میان تو ولیکن کمرت
چست بر بست میان را کمر و پیدا کرد
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره می‌شود که اگرچه در ابتدا چیزی به نظر نمی‌رسد و میان دو طرف فاصله وجود دارد، اما با تلاش و مهارت، می‌توان آن فاصله را کم کرد و ارتباط برقرار نمود. به عبارتی دیگر، با اراده و همت، می‌توان چیزهایی را که به نظر نمی‌رسند، به وضوح مشاهده کرد.
چشم سر مست تو چون بخت من اندر خواب است
دهن تنگ تو چون کام جهان نایاب است
هوش مصنوعی: چشم زیبای تو همچون سرنوشت من در خواب و غفلت است و دهان کوچکت شبیه به آرزوهای نایاب و کمیاب در دنیا می‌باشد.
گرد باغ رخت از سنبل چین پر چین است
باغ رخسار تو را سنبل چین پر چین است
هوش مصنوعی: دور باغ تو مانند زلف‌های پرچین و تاب‌دار است و چهره‌ات مانند سنبل‌هایی است که در این باغ شکوفا شده‌اند.
وصف حسن بت چین پیش تو بت عین خطا
کز رخ و زلف تو بت بر بت چین پر چین است
هوش مصنوعی: زیبایی معشوقه چین، در برابر تو همانند خطای دید است، زیرا زیبایی و زلف تو بر زیبایی او برتری دارد و از آن هم بیشتر است.
چشمه چشم من از چشم تو دریا بار است
صدف گوش من از لعل تو گوهر چین است
هوش مصنوعی: چشمان من به اندازه دریا، اشک می‌ریزند و گوشم به خاطر زیبایی تو، مثل صدفی پر از گوهر است.
عنبرین سلسله‌ات بر طرف خورشید است
رقم غالیه‌ات بر ورق نسرین است
هوش مصنوعی: سلسله‌ای که از عطر عنبر ساخته شده، در کنار خورشید قرار دارد و زیبایی تو مانند گلی نسرین بر روی کاغذ می‌درخشد.
مشک مسکین که جگر گوشه آهوی خطاست
از نسیم سر زلف تو جگر خونین است
هوش مصنوعی: مشک بیچاره که عزیز آهوی زیباست، به خاطر نسیم خوش بوی موهای تو، دلش پر از غم و غصه است.
زلف اگر بر کمرت سر بنهد نیست عجب
سر سودا زدگان را ز کمر بالین است
هوش مصنوعی: اگر زلفت بر کمرت بیفتد، تعجبی ندارد؛ چون سر کسانی که به عشق و جنون مبتلا هستند، همیشه بر روی کمر محبوبانشان قرار دارد.
پسته تنگ تو بر تنگ شکر می‌خندد
حقه لعل تو بر عقد گوهر می‌خندد
هوش مصنوعی: پسته‌ی کوچک تو به شیرینی شکر می‌خندد و رنگ قرمز لبت بر زیبایی مروارید می‌خندد.
لاله رویا گلت آمیخته با یاسمن است
من ندانم رخ تو لاله و گل یاسمن است؟
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که زیبایی و ظرافت چهره‌ی تو با زیبایی‌های گل لاله و یاسمن در هم آمیخته است. اما من نمی‌دانم آیا چهره‌ات بیشتر به گل لاله شباهت دارد یا به یاسمن؟
بوی یاس من از آن سبزه و خط می‌آید
گل رویت مگر آورده خط یاس من است؟
هوش مصنوعی: بوی یاس من از آن سبزه و خط می‌آید به این معناست که عطر یاس من از این گیاه و نشانه‌هایی که روی آن دارد، به مشام می‌رسد. آیا زیبایی صورت تو به گونه‌ای است که همین خط یاس من را به خاطر می‌آورد؟
دل من یاسمنت برد و گواهم خط توست
چه کنم چون خط تو بر طرف یاسمن است؟
هوش مصنوعی: دل من به یاسمن پر شده و نشانه‌ام خط توست. چه کار کنم که خط تو بر روی گل یاسمن قرار دارد؟
چشم من چون لب لعل تو لبالب خون است
قد من چون سر زلف تو سراسر شکن است
هوش مصنوعی: چشمان من مانند لب‌های دل‌انگیز تو پر از اشک و خون است و قد من مانند پیچ و خم‌های صاف و زیبای موهای تو نرم و لطیف می‌باشد.
خال و خط و دهنت چشمه و خضر و ظلمات
رخ و زلف و زنخت یوسف و چاه و رسن است
هوش مصنوعی: لباس و نشانه‌های زیبایی تو همچون چشمه و چشمه‌سار و مظهر زندگی و نورانی است. چهره و موهای تو به نیکی و جاذبه‌ای ویژه شبیهند که یادآور داستان یوسف و چاه و زنجیر است.
چشم فتان تو در خواب شد و خفته به است
فتنه، چون دور خداوند زمین و زمن است
هوش مصنوعی: چشم زیبای تو در خواب است و در حالتی آرام قرار دارد. این آرامش به نوعی فتنه و ترفند شبیه است، همان‌طور که دورترین فاصله‌ها خداوند را از زمین و زمان جدا نمی‌کند.
مریم ثانی و بلقیس سلیمان تمکین
شاه دلشاد خداوند جهان عصمت دین
هوش مصنوعی: در این بیت، به تمایل و تأثیرگذاری دو شخصیت مهم، یعنی مریم (مادر عیسی) و بلقیس (ملکه سبا)، اشاره شده است. همچنین به مقام والای یک شاه که مورد محبت و عنایت خداست و در دین و دیانت خود پاک و معصوم شناخته می‌شود، پرداخته می‌شود. به طور کلی، این بیت ترکیبی از احترام به شخصیت‌های بزرگ و تأکید بر الهام و هدایت الهی است.
آن خداوند کش آمد ز خداوند خطاب
بانوی هر دو جهان مریم بلقیس جناب
هوش مصنوعی: خداوندی که بزرگ و فراخ‌دامن است، از جانب خود به بانوی هر دو جهان، یعنی مریم و بلقیس، پیام می‌دهد و مقام آن‌ها را ارج می‌نهد.
ای ز بار مننت گجردن گردون شده خم
وی ز موج کرمت دیده دریا شده آب
هوش مصنوعی: ای آسمان، به خاطر لطف و رحمت تو، سختی‌های من به راحتی تبدیل شده است. و به خاطر بزرگی و کرامت تو، دیده‌ام مانند دریایی پرآب شده است.
برق با سرعت عزمت همه صبرست و سکون
کوه با صدمه حکمت همه سیرست و شتاب
هوش مصنوعی: برق نشان‌دهنده‌ی تندی و سرعت است، در حالی که کوه نماد صبوری و استقامت است. همچنین، زخم زدن به کوه می‌تواند حکمت و اندیشه‌ورزی را به دنبال داشته باشد و نشان‌دهنده‌ی آن است که در پس سکون و آرامش، حرکت و شتاب هم وجود دارد.
تیر مه، مکرمتت ژاله چکاند ز دخان
فصل دی تربیتت لاله دماند ز سراب
هوش مصنوعی: تیر ماه، لطف و نیکی تو مانند قطره‌های باران از دل دود و غبار زمستان می‌چکد و پرورش تو به مانند لاله‌هایی است که در فصل بهار از میان سراب‌ها می‌رویند.
ملک در مدت عمر تو که باقی بادا
فتنه در چشم بتان دیده و آن نیز به خواب
هوش مصنوعی: ملک، در طول مدت عمرت که آرزوی بقایش را داریم، در خواب خود به زیبایی و طمانینه دقت کن، که این زیبارویان در ذهن تو ایجاد حاشیه می‌کنند.
گر حکایت کند از لطف تو در باغ نسیم
گر حکایت کند از لفظ تو در بحر سحاب
هوش مصنوعی: اگر نسیم در باغ از مهربانی تو بگوید، و اگر ابرها در دریا از گفتارت سخن بگویند.
از هوا چاک شود صدره سیمین سمن
وز حیا لعل سود گونه لولوی خوشاب
هوش مصنوعی: باد به قدری ملایم است که گل‌های خوشبوی سفید باز می‌شوند و از شرم، گونه‌های لولوی زیبا به رنگ سرخ و مانند لعل می‌شود.
فکر رایت کنم اندیشه منور گردد
یاد خلقت کنم انفاس معطر گردد
هوش مصنوعی: می‌خواهم اندیشی روشن داشته باشم و یادآور آفرینش شوم تا نفس‌هایم خوشبو و دلپذیر گردد.
ای سرا پرده عصمت زده بر اوج کمال
صدر خورشید غلامان تو راصف نعال
هوش مصنوعی: ای خانه‌ی عفت و پاکی که در اوج کمال قرار داری، خورشید به همراهان تو درخشان و روشن است.
پایه تخت تو بر فرق زحل زرین تاج
سایه چتر تو بر روی ظفر مشکین خال
هوش مصنوعی: تخت تو بر بالاترین نقطه زحل قرار دارد و تاج طلایی تو، مانند چتری بر روی پیروزی با نشانه‌ای از زیبایی سايه افکنده است.
تا شود حلقه به گوشان تو را حلقه بگوش
زهره آویخته از حلقه زرین هلال
هوش مصنوعی: برای اینکه به تو گوشه‌ای از زیبایی عرضه کنم، باید مانند زهره که از حلقه‌ای طلایی آویزان شده، زیبا و جذاب باشی.
گر دماغ چمن از خلق تو بویی یابد
بر دل غنچه گل سرد شود باد شمال
هوش مصنوعی: اگر چمن بویی از حضور تو بگیرد، دل غنچه گل در سرما و باد شمال سرد می‌شود.
فکر من کی به جناب تو رسد کز عظمت
مرغ اندیشه فرو می‌هلد آنجا پر و بال
هوش مصنوعی: ذهن من چه زمانی می‌تواند به تو برسد، زیرا بزرگایی و عظمت تو چنان است که فکر من در برابر آن همچون پرنده‌ای است که نمی‌تواند به آنجا پرواز کند.
کشتی فکر چو شد غرقه درای ثنا
سوی ساحل نتوان بردنش الا به دعا
هوش مصنوعی: وقتی اندیشه‌ای به عمق منازعه و مشکلات می‌افتد و غرق می‌شود، دیگر نمی‌توان آن را به سادگی نجات داد، جز اینکه از دعا و خواسته‌های قلبی کمک بگیریم تا به ساحل نجات برسد.
مرکز دور قمر چتر سمن سای تو باد
تتق عصمت حق ستر معلای تو باد
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و ویژگی‌های خاص معشوق اشاره دارد، جایی که مرکز جاذبه زیبایی و نور او به‌گونه‌ای است که مانند چتری سمن (گل خوشبو) بر سر انسان گسترده شده است. این چتر نماد پوشش و حفاظت است که معشوق با عصمت و پاکی خود فراهم می‌آورد. به‌طورکلی، این شعر احساسات عاطفی و عشق عمیق به معشوق را به تصویر می‌کشد.
افسر فرق زحل نعل سم اسب تو شد
سرمه چشم قمر خاک کف پای تو باد
هوش مصنوعی: افسر یا تاجی که بر سر زحل قرار دارد، به نماد زیبایی و عظمت اسب تو تبدیل شده است. همچنین، گرد و خاکی که از پای تو برمی‌خیزد، به مانند سرمه‌ای برای چشمان ماه می‌شود.
هر قبایی که سعادت به ارادت دوزد
زیر این طاق نهم راست به بالای تو باد
هوش مصنوعی: هر لباسی که خوشبختی به محبت بپوشاند، زیر این طاق، درست به تو بالاتر باشد.
اطلس کحلی چرخی که بقا راست قبا
کمترین آستر خلعت والای تو باد
هوش مصنوعی: شال و لباس زیبای تو به قدری با ارزش است که حتی پاسخگوی شکوه و زیبایی تو هم نمی‌تواند باشد.
چرخ پیروزه وش حلقه صفت چون لولو
حلقه در گوش، کمین هندوی لالای تو باد
هوش مصنوعی: چرخ زیبای آسمان که مانند یک حلقه درخشان است، مانند حلقه‌ای که در گوش دارد، نگهبان و مراقب زیبایی و جاذبه توست.
همه اقوال قضا متفق حکم تو شد
همه افعال قدر مقتضی رای تو باد
هوش مصنوعی: تمامی سخنان مربوط به سرنوشت به توافق بر رای تو رسیده‌اند و تمامی کارهای مقدر در نتیجه به نظر تو وابسته است.
بر ولی تو دعا بر عدویت نفرین باد
این دعا را ز همه خلق جهان آمین باد
هوش مصنوعی: برای ولی تو دعا می‌کنم و بر دشمنی‌ات نفرین می‌فرستم. امیدوارم همه مردم جهان این دعا را تأیید کنند.

حاشیه ها

1392/09/13 00:12
محمدامین

در غزل چهارم و بیت دوم؛ گردن، نوشته شده، گجردن
مصرع دوم بیت بعدیش هم فکر کنم یه فاصله کم داره