گنجور

قطعه شمارهٔ ۵۳

هدهد نامه رسان تاج کرامت بر سر
نامه‌ای دوش به سلمان ز سلیمان آورد
سحری پیک نسیم آمد و از خاک درش
مردم چشم مرا کحل سپاهان آورد
یا ایاز طرف بارگه محمودی
مژده مرحمت و تحفه احسان آورد
آن نبی خلق که نامش چو نبی محمود است
با وجود عظمت یاد ز سلمان آورد
باز گردید همان طائر فرخنده قدم
به تو از بنده دعاهای فراوان آورد
داد شوریده از شور بیابان مشتی
به ملک تا به در روضه رضوان آورد
برد تر دامنی از عین مقیر طرفی
به خضر تا به لب چشمه حیوان آورد
آفرین باد برین خواجه مخدوم پرست
که ز تیغش خرد انگشت به دندان آورد
حق گذاری ولی نعمت و مخدوم به جای
کس ازین بیش نیاورده و نتوان آورد
ای خدیوی که به تکلیف و ارادت تقدیر
طوق فرمان تو در گردن کیوان آورد
به درستی شرف منزلت کسرویت
بس شکستا که برین طاق نه ایوان آورد
غیرت دست تو کان خلنه کان را بر کند
ای بسا آب که در دیده عمان آورد
هر صباحی که به صوبی ز دیار تو سفر
کرد ازان ملک بضاعت همگی جان آورد
کوه اگر سر بکشد از تو، ضعیفی چو نسیم
از درت رفت و کشانش به گریبان آورد
پشت ملک است به رای تو قوی با رایت
روی در بارگه دولت سلطان آورد
ابر دستت نظر از تربیت دریا یافت
آفتابی مدد از سایه یزدان آورد
زود رای تو ازین نیت نیکو خواهد
گوی خورشید فلک در خم چوگان آورد
حلقه در گوش به پا بوس تو چیپال آمد
تاج بر دوش به درگاه تو خاقان آورد
باد مقرون به ابد دور بقایت که تو را
آسمان از پی جمعیت دوران آورد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هدهد نامه رسان تاج کرامت بر سر
نامه‌ای دوش به سلمان ز سلیمان آورد
هوش مصنوعی: هدهد، فرشته‌ای که خبرها را می‌آورد، نامه‌ای را در دیشب به سلمان از جانب سلیمان آورد؛ نامه‌ای که نشان‌دهنده مقام والای سلیمان بود.
سحری پیک نسیم آمد و از خاک درش
مردم چشم مرا کحل سپاهان آورد
هوش مصنوعی: در سپیده‌دم، نسیم خوشبو آمد و از خاک در آن، نمایی از زیبایی و جاذبه‌ی زندگی را برایم به ارمغان آورد.
یا ایاز طرف بارگه محمودی
مژده مرحمت و تحفه احسان آورد
هوش مصنوعی: ای ایاز، از دربار محمود خبر خوشی از مهربانی و هدیه‌ای از لطف آورده‌ای.
آن نبی خلق که نامش چو نبی محمود است
با وجود عظمت یاد ز سلمان آورد
هوش مصنوعی: پیامبری که نامش به زیبایی و بزرگی مشهور است، حتی با وجود عظمت و مقام خود، یاد سلمان را گرامی داشت.
باز گردید همان طائر فرخنده قدم
به تو از بنده دعاهای فراوان آورد
هوش مصنوعی: پرنده خوشبخت دوباره بازگشت و برای تو دعاهای بسیاری از بنده آورده است.
داد شوریده از شور بیابان مشتی
به ملک تا به در روضه رضوان آورد
هوش مصنوعی: شخصی که دچار بی‌تابی شده، از بیابان با شور و هیجان، مقداری از خاک آنجا را به درگاه خداوند می‌آورد تا از آن در بهشت استفاده شود.
برد تر دامنی از عین مقیر طرفی
به خضر تا به لب چشمه حیوان آورد
هوش مصنوعی: دست خود را با برگی از عین مقیر (شاید منظور از عین مقیر، چشمه‌ای خاص باشد) به سمت خضر (که در اینجا نماد دانایی و حقیقت است) دراز کن تا به لب چشمه‌ی حیات برسد.
آفرین باد برین خواجه مخدوم پرست
که ز تیغش خرد انگشت به دندان آورد
هوش مصنوعی: ستایش باد بر این آقای بزرگوار که از شدت قدرت و تیزی زورش، انگشتانش را به دندان گرفته است.
حق گذاری ولی نعمت و مخدوم به جای
کس ازین بیش نیاورده و نتوان آورد
هوش مصنوعی: هیچ کسی نمی‌تواند به اندازه کافی حق و حقوق ولی نعمت و خدمت‌گزاران را ادا کند و آن‌ها را به جا آورد.
ای خدیوی که به تکلیف و ارادت تقدیر
طوق فرمان تو در گردن کیوان آورد
هوش مصنوعی: ای سروری که تقدیر و فرمانت بر دوش کیوان (سیاره زهره) قرار دارد و تحت تاثیر عشق و تلاش توست.
به درستی شرف منزلت کسرویت
بس شکستا که برین طاق نه ایوان آورد
هوش مصنوعی: به راستی که شرافت و منزلت تو، حتی از شکوه و عظمت کاخ کسری هم بیشتر است، چرا که تو بر این طاق باشید و از آن ایوان بگذری.
غیرت دست تو کان خلنه کان را بر کند
ای بسا آب که در دیده عمان آورد
هوش مصنوعی: غیرت تو مانند دستانی است که می‌تواند از دل کسی که شایسته نیست، دست بکشد. گاهی اوقات، آنچه در دل احساس می‌کنیم، مانند آبی است که در چشم عمان جمع می‌شود.
هر صباحی که به صوبی ز دیار تو سفر
کرد ازان ملک بضاعت همگی جان آورد
هوش مصنوعی: هر صبحی که به سمت تو سفر می‌کند، از آن سرزمین تمامی امکانات زندگی را به دست می‌آورد.
کوه اگر سر بکشد از تو، ضعیفی چو نسیم
از درت رفت و کشانش به گریبان آورد
هوش مصنوعی: اگر کوه هم از جای خود بلند شود، تو همچنان ضعیف و ناتوانی هستی، مانند نسیمی که از در خانه‌ات خارج می‌شود و به آرامی آن را کنار می‌زند.
پشت ملک است به رای تو قوی با رایت
روی در بارگه دولت سلطان آورد
هوش مصنوعی: پشت پادشاهی به خاطر نظر و تصمیم تو محکم است و با پرچم تو، در میدان قدرت و سلطنت، نمایان شده است.
ابر دستت نظر از تربیت دریا یافت
آفتابی مدد از سایه یزدان آورد
هوش مصنوعی: ابر که نماد احساسات و افکار است، با نگاه خوب و آموزش‌های صحیح، از دریا که نماد علم و دانش است، بهره‌مند شده است. همچنین، خورشید که نماد روشنایی و امید است، از سایه یزدان که نمایانگر لطف و حمایتی معنوی است، یاری و قوت گرفته است.
زود رای تو ازین نیت نیکو خواهد
گوی خورشید فلک در خم چوگان آورد
هوش مصنوعی: به زودی اندیشه‌ات از این نیت خوب به ثمر خواهد رسید، مانند اینکه خورشید در بازی چوگان به حرکت درمی‌آید.
حلقه در گوش به پا بوس تو چیپال آمد
تاج بر دوش به درگاه تو خاقان آورد
هوش مصنوعی: حلقه‌ای در گوش خود داشت و به عنوان نشانه‌ای از احترام و سرسپردگی به پایت آمد. تاجی بر دوش داشت و به درگاه تو، ای حاکم بزرگ، آمد.
باد مقرون به ابد دور بقایت که تو را
آسمان از پی جمعیت دوران آورد
هوش مصنوعی: باد همراه با ابدیت و جاودانگی، تو را به آسمانی خواهد آورد که جمعیت همیشه در آن حضور دارد.