قطعه شمارهٔ ۵۲
ای شهنشاهی که این چرخ مقوس روز رزم
طایران فتح را از پر تیرت بال کرد
طینت پاک تو را از جوهر عقل آفرید
آن خداوندی که شخص آدم از صلصال کرد
گرد خیلت را ظفر در چشم دولت سرمه کرد
ظل چترت را فلک بر روی دولت خال کرد
دست تو ابواب آمال خلایق کرد باز
دامن خواهندگان از مال مالامال کرد
همتت راضی نشد ورنه ز گرد موکبت
خواست رضوان حوریان را یاره و خلخال کرد
تیزیی میکرد خنجر بهر خون دشمنت
آمد اندر سر بخونش بس که استعجال کرد
زر غلام حلقه در گوش غلامان تو شد
زان جهان نامش گهی دینار و گه مثقال کرد
فیض دستت دید دریا زیر لب با ابر گفت
گر نوالی میکنی باید بدین منوال کرد
هر که در مدح تو چون سوسن نشد رطب اللسان
لاله سان گردون زبانش را سیاه و لال کرد
پادشاها گرچه گستاخی است لیکن واجب است
عرض حال خود مرا پیشت علی الا جمال کرد
بر من از دین است باری بس قوی و من ضعیف
چون توانم احتمال این چنین اثقال کرد
طوبی بار آور طبع مرا طوبی له
تند باد صر صر غم خواهد استیصال کرد
بر ادا قرض سلمان وعدهها دادند لیک
دولت توفیق شاه آن وعدهها پامال کرد
بود مقصودش که در دست تو گردد ساخته
در ادا قرض من دوران ازان اهمال کرد
کعبه آمال چون درگاه گردون قدرت است
خواستم زین پیش عزم کعبه آمال کرد
مرغ جان ناتوانم بال پریدن نداشت
در هوای عزم درگاه تو پر از بال کرد
داشتم عزم سفر چون ماه بهر اجتماع
ناگه از یک ماهه ره خورشیدم استقبال کرد
التفاتی گر کند رای قدر فرمان تو
میتواند بنده را تدبیر جبر حال کرد
حاجت من بنده میداند که خواهم شد روا
چون دعاگو روی دل در قبله اقبال کرد
روز حشرت از حساب سال و ماه و عمر باد
کز پی عمرت فلک تدبیر ماه و سال کرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای شهنشاهی که این چرخ مقوس روز رزم
طایران فتح را از پر تیرت بال کرد
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگی که این آسمان منحنی، در روز جنگ، پرندههای فتح را با تیرهای تو پرواز میدهد.
طینت پاک تو را از جوهر عقل آفرید
آن خداوندی که شخص آدم از صلصال کرد
هوش مصنوعی: خالق عالم، تو را از بهترین و خالصترین ذات آفریده است. او همان خدایی است که انسان نخست را از خاک ساخته است.
گرد خیلت را ظفر در چشم دولت سرمه کرد
ظل چترت را فلک بر روی دولت خال کرد
هوش مصنوعی: نگاه زیبا و سحرآمیز تو، پیروزی را در چشمان مملکت مانند سرمهای پررنگ ساخت. سایهات را آسمان بر چهره حکومت مانند خالی زیبا قرار داد.
دست تو ابواب آمال خلایق کرد باز
دامن خواهندگان از مال مالامال کرد
هوش مصنوعی: دست تو درهای امید مردم را گشود و آرزوهای آنها را با ثروت پر کرد.
همتت راضی نشد ورنه ز گرد موکبت
خواست رضوان حوریان را یاره و خلخال کرد
هوش مصنوعی: اگرچه ارادهات به خواستهات نرسید، اما گرد و غبار وجود تو آنقدر باارزش بود که حتی حوریان بهشتی برای جلب رضایت تو به زینت و زرق و برق پرداختند.
تیزیی میکرد خنجر بهر خون دشمنت
آمد اندر سر بخونش بس که استعجال کرد
هوش مصنوعی: تیز و برنده بودن خنجر برای ریختن خون دشمن، به خاطر شتاب و عجلهای که در این کار داشت، باعث شد که به خون خودش بیفتد.
زر غلام حلقه در گوش غلامان تو شد
زان جهان نامش گهی دینار و گه مثقال کرد
هوش مصنوعی: زر، که همان طلاست، به خاطر وابستگی به تو به عنوان ارباب و سرور، به مرواریدی در گوش بندههای تو تبدیل شده است. در دنیای گذشته، این طلا گاهی به نام دینار و گاهی به نام مثقال شناخته میشد.
فیض دستت دید دریا زیر لب با ابر گفت
گر نوالی میکنی باید بدین منوال کرد
هوش مصنوعی: دریا به ابر میگوید: اگر میخواهی باران بریزی و زراعتت را سیراب کنی، باید به این شیوه و سبک عمل کنی.
هر که در مدح تو چون سوسن نشد رطب اللسان
لاله سان گردون زبانش را سیاه و لال کرد
هوش مصنوعی: هرکس که در ستایش تو مانند گل سوسن نتوانست سخن بگوید، سرنوشتش مانند لالهای خواهد بود که زبانش خاموش و سیاه شده است.
پادشاها گرچه گستاخی است لیکن واجب است
عرض حال خود مرا پیشت علی الا جمال کرد
هوش مصنوعی: ای پادشاه، هرچند که تو انسان مغروری هستی، اما ضروری است که عرض حال خود را قبل از هر چیز، به تو ارائه دهم.
بر من از دین است باری بس قوی و من ضعیف
چون توانم احتمال این چنین اثقال کرد
هوش مصنوعی: من از دین بار سنگینی بر دوش دارم و خودم ضعیف هستم؛ چگونه میتوانم این همه فشار و بار سنگین را تحمل کنم؟
طوبی بار آور طبع مرا طوبی له
تند باد صر صر غم خواهد استیصال کرد
هوش مصنوعی: درخت طوبی میوههای شیرین و خوش طعمی به بار میآورد و طبیعت من نیز باید از این درخت باشد. اما در این میان، طوفان سرد و سختیها ممکن است به کلی بر زندگیام تاثیر بگذارد و آن را نابود کند.
بر ادا قرض سلمان وعدهها دادند لیک
دولت توفیق شاه آن وعدهها پامال کرد
هوش مصنوعی: سلمان برای پرداخت بدهیاش وعدههای زیادی دریافت کرد، اما سرنوشت و نعمت الهی همه آن وعدهها را نادیده گرفت و به نتیجه نرسید.
بود مقصودش که در دست تو گردد ساخته
در ادا قرض من دوران ازان اهمال کرد
هوش مصنوعی: مقصود او این بود که خواستهاش به دست تو انجام شود، اما در اثر بیتوجهیات، قرض من به تاخیر افتاده است.
کعبه آمال چون درگاه گردون قدرت است
خواستم زین پیش عزم کعبه آمال کرد
هوش مصنوعی: خوابگاه آرزوهایم مانند درب قدرت الهی است. از قبل تصمیم داشتم که به اینجا بیایم و به آرزوهایم برسم.
مرغ جان ناتوانم بال پریدن نداشت
در هوای عزم درگاه تو پر از بال کرد
هوش مصنوعی: مرغ جان ناتوان من نمیتوانست به پرواز درآید، اما به خاطر ارادهام برای رسیدن به درگاه تو، با تمام وجود خود را برای پرواز آماده کردم.
داشتم عزم سفر چون ماه بهر اجتماع
ناگه از یک ماهه ره خورشیدم استقبال کرد
هوش مصنوعی: در حال آماده شدن برای سفر بودم، مثل ماهی که برای دیدار دیگران حرکت میکند، ناگهان از طرف کسی که به او احترام میگذارم، یعنی خورشید، مورد استقبال قرار گرفتم.
التفاتی گر کند رای قدر فرمان تو
میتواند بنده را تدبیر جبر حال کرد
هوش مصنوعی: اگر اراده و توجه فرمان تو به بندهای معطوف شود، میتواند سرنوشت او را به نیکی تغییر دهد.
حاجت من بنده میداند که خواهم شد روا
چون دعاگو روی دل در قبله اقبال کرد
هوش مصنوعی: خواست من را بنده به خوبی میداند و میداند که برآورده خواهد شد، زیرا هنگامی که دعا میکنم، دل من به طرف نشیب خوشبختی و انواع برکت متمایل میگردد.
روز حشرت از حساب سال و ماه و عمر باد
کز پی عمرت فلک تدبیر ماه و سال کرد
هوش مصنوعی: روز قیامت، محاسبهای از سال و ماه و عمر تو در کار نیست، زیرا که برای عمر تو، آسمان دقیقاً محاسبات ماه و سال را انجام داده است.