قطعه شمارهٔ ۴۲
پادشاها صبوح دولت تو
متصل با صباح محشر باد
بنده امروز پنج روز گذشت
که برین برهمی زنم فریاد
نه کسی میرسد به فریادم
نه یکی میکند ز حالم یاد
چه دهم شرح لطفهای کچل
آن نکو سیرت فرشته نهاد
سر من از جفای او کل شد
که به موییم از و نگشاد
بستد از بنده راه خود صد بار
یک یک راه راه بنده نداد
کرد بیداد و داد دشنامم
دادای پادشاه عادل داد
بخت نیکت به منتهای امید
برساناد و چشم بدمرساد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پادشاها صبوح دولت تو
متصل با صباح محشر باد
هوش مصنوعی: ای پادشاه! نوشیدن می تو را به خوشی و خوشبختی در روز قیامت پیوند بزند.
بنده امروز پنج روز گذشت
که برین برهمی زنم فریاد
هوش مصنوعی: امروز پنج روز است که من در این وضعیت سردرگم فریاد میزنم و نمیدانم چه باید بکنم.
نه کسی میرسد به فریادم
نه یکی میکند ز حالم یاد
هوش مصنوعی: نه کسی به داد من میرسد و نه هیچکس به یاد من است و حالتم را به خاطر میآورد.
چه دهم شرح لطفهای کچل
آن نکو سیرت فرشته نهاد
هوش مصنوعی: چه بگویم از محبتها و زیباییهای آن فرد خوبسیرت که مانند فرشتههاست و در عین حال، کچل است؟
سر من از جفای او کل شد
که به موییم از و نگشاد
هوش مصنوعی: سر من از آسیبرسانی او به تنگ آمده است، زیرا او حتی یک مو را هم از من باز نکرده است.
بستد از بنده راه خود صد بار
یک یک راه راه بنده نداد
هوش مصنوعی: به او صد بار گفتم که راه خود را از من جدا کند، اما هر بار نتوانستم راهی برای خودم پیدا کنم.
کرد بیداد و داد دشنامم
دادای پادشاه عادل داد
هوش مصنوعی: بیدادگری کرد و به من ناسزا گفت، ولی من نزد پادشاه عادل از او شکایت کردم.
بخت نیکت به منتهای امید
برساناد و چشم بدمرساد
هوش مصنوعی: خوشبختی و شانس خوبت به اوج آرزوهایت خواهد رسید و هیچ چیز بدی به تو آسیب نخواهد زد.