گنجور

قطعه شمارهٔ ۴۰

مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین
که هر چه هست به جز خدمت تو نیست صلاح
هرآنچه بر دل خصمت گذشته کج بوده
مگر به روز نبرد تو در سهام و رماح
به هر زمین که گذر کرده باد آبادی
نسیم معدلتت جسته از مهب ریاح
بزگوارا یک شمه بشنو از حالم
که چیست بر دلم از گردش صباح و رواح
جماعتی چه جماعت سه چار بی سر و بن
همه به خصمی من بر کشیده قلب و جناح
بر آن امید نشسته که خون من ریزند
که هر چه بود به جز خونشان نبود مباح
بجز هنر همه جرمم دعای دولت توست
که عقد منتظمش کرد روزگار و شاح
به دولت تو بر آرم دمارشان از سر
مرا زبان چو خنجر کفایت است صلاح
تو دیرمان به جهان و جهانیان که تو را
بدین به خلق فرستاد رازق فتاح

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین
که هر چه هست به جز خدمت تو نیست صلاح
هوش مصنوعی: عزالدین، مشاور پادشاه و خداوندگار زمانه، کسی است که هر چیزی جز خدمت به تو، سودی ندارد.
هرآنچه بر دل خصمت گذشته کج بوده
مگر به روز نبرد تو در سهام و رماح
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل دشمن تو اتفاق افتاده و ناپسند بوده، جز در روز نبردی که تو در آن موقعیت و شانس را در دست داری.
به هر زمین که گذر کرده باد آبادی
نسیم معدلتت جسته از مهب ریاح
هوش مصنوعی: هر جایی که باد به آنجا رسیده، آباد شده است و نسیم دل‌نواز تو از جهت وزش باد به آنجا نفوذ کرده است.
بزگوارا یک شمه بشنو از حالم
که چیست بر دلم از گردش صباح و رواح
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، چند کلمه‌ای در مورد احوال من بشنو، تا بدانی در دل من از سرنوشت روز و شب چه می‌گذرد.
جماعتی چه جماعت سه چار بی سر و بن
همه به خصمی من بر کشیده قلب و جناح
هوش مصنوعی: گروهی هستند که بی‌هیچ اصول و بنیاد مشخصی، همه به دشمنی با من پرداخته‌اند و قلب و جان خود را نیز در این کار گذاشته‌اند.
بر آن امید نشسته که خون من ریزند
که هر چه بود به جز خونشان نبود مباح
هوش مصنوعی: او به آرزویی نشسته است که دشمنانش خونش را بریزند، زیرا هر چیزی که از او گرفته شود، جز خونش، جایز بوده است.
بجز هنر همه جرمم دعای دولت توست
که عقد منتظمش کرد روزگار و شاح
هوش مصنوعی: جز هنری که دارم، هر چیزی که دیگری در من ببیند، دعاهایی هستند که به خاطر تو به من بخشیده شده‌اند. روزگار هم این دعاها را به نظم و ترتیب درآورده است.
به دولت تو بر آرم دمارشان از سر
مرا زبان چو خنجر کفایت است صلاح
هوش مصنوعی: با وجود قدرت تو، می‌توانم دشمنان را از سر راه بردارم، زیرا زبان من مانند خنجری کارآمد است.
تو دیرمان به جهان و جهانیان که تو را
بدین به خلق فرستاد رازق فتاح
هوش مصنوعی: تو در این دنیا و میان مردم، به‌خاطر کسی فرستاده شده‌ای که روزی‌دهنده و گشایش‌دهنده است.