قطعه شمارهٔ ۳
ای سکندر دولتی کاوصاف لطفت دم به دم
میگشاید از زبان، صد چشمه حیوان مرا
تا قضا بستان سرای دولتت را ساخت، ساخت
بلبل دستان سرای آن سرا بستان مرا
در زمانت ابر میگوید به آواز بلند
نیست کاری این زمان با قلزم و عمان مرا
شهسوار همتت چون عرصه عالم بدید
گفت دشوارست جولان اندرین ایوان مرا
مصطفی خلقی و تا من ما دحم در خدمتت
گاه میخواند فلک حسان و گه سلمان مرا
خسروا از روزگار بی سر و سامان مپرس
تا چرا میدارد آخر بی سر و سامان مرا
تا ز خوان نعمت او لقمهای نان میخورم
میچکد صد قطره خون از دل بریان مرا
قصه با هر کس که گویم سر بگرداند ز من
کردهاست القصه دور چرخ سرگردان مرا
مشکل احوال خود را عرضه خواهم داشتن
تا به لطفت حال آن مشکل شود آسان مرا
قلت مال و منال و کثرت اهل و عیال
قرض دارو بینوا کردند ناگاهان مرا
جای بر ایران زمین بر بنده تنگ است این زمان
یا به سقسین رفت باید یا به هندستان مرا
من که زر در غره مه میکنم چون ماه قرض
سلخ مه از بیزری باید شدن پنهان مرا
من که چون شاخ از ربیعم جامه باید خواست وام
در شتابی برگ باید بودن و عریان مرا
چون جواز من به وجه مکسب زر بستدند
وجه مرسومی که مجرا بود در دیوان مرا
بعد ازین از من جوی حاصل نخواهد شد اگر
برکنند از بن چوکان صد باره خان و مان مرا
هر یکی گوید که زر بستانم و دندان ز تو
ای عزیزان کاشکی بودی زر و دندان مرا
پایمالم کرد خواهند این خداوندان مال
خسروا بهر خدا از دستشان بستان مرا
یا به وامی یا به انعامی به هر وجهی که هست
رحمتی فرما که زحمت میدهند ایشان مرا
باز چون امروز دریابم که فردا بامداد
هر که خواهد جست خواهد یافت در زندان مرا
مصطفی را همچو موسی گو، ید بیضا نما
و ز کف فرعون و این فرعونیان برهان مرا
با دعای قدسیان پیوسته با داجان تو
این دعا پیوسته خواهد بود ورد جان مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای سکندر دولتی کاوصاف لطفت دم به دم
میگشاید از زبان، صد چشمه حیوان مرا
هوش مصنوعی: ای سکندر، تو چه دولتی داری که هر لحظه صفات نیکویت از زبانم میریزد و مانند صد چشمه حیات، وجود مرا سیراب میکند.
تا قضا بستان سرای دولتت را ساخت، ساخت
بلبل دستان سرای آن سرا بستان مرا
هوش مصنوعی: به محض اینکه مقدر شد که خانه و کاشانهات آباد شود، بلبل نیز آواز و غزلی برای آن باغ و سرای من آورد.
در زمانت ابر میگوید به آواز بلند
نیست کاری این زمان با قلزم و عمان مرا
هوش مصنوعی: در زمانی که تو هستی، ابرها به طور بلند میگویند که این زمان هیچ ارتباطی با دریا و عمان ندارد.
شهسوار همتت چون عرصه عالم بدید
گفت دشوارست جولان اندرین ایوان مرا
هوش مصنوعی: وقتی که دلیرانی چون تو به میدان زندگی نگاه میکنند، میگویند که رقابت و تلاش در این دنیا کار آسانی نیست و من نمیتوانم در این عرصه به خوبی بدرخشم.
مصطفی خلقی و تا من ما دحم در خدمتت
گاه میخواند فلک حسان و گه سلمان مرا
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به مقام والای پیامبر اسلام، حضرت محمد (مصطفی) دارد. شاعر در اینجا به خدمتی که به پیامبر انجام میدهد اشاره میکند و میگوید که گاهی اوقات آسمان از او (همان پیامبر) تقدیر و ستایش میکند و گاهی دیگر از سلمان، که یکی از صحابه نزدیک پیامبر است. به طور کلی، شعر نشاندهنده عظمت و محبت نسبت به پیامبر و همراهان اوست.
خسروا از روزگار بی سر و سامان مپرس
تا چرا میدارد آخر بی سر و سامان مرا
هوش مصنوعی: از دیگران دربارهٔ حال و زمانه بیثبات من نپرسید، زیرا خودم هم نمیدانم چرا اوضاع اینگونه نابسامان است.
تا ز خوان نعمت او لقمهای نان میخورم
میچکد صد قطره خون از دل بریان مرا
هوش مصنوعی: من از سفرهی نعمت او یک لقمه نان میخورم، اما دل من در این حال به شدت دچار درد و رنج است.
قصه با هر کس که گویم سر بگرداند ز من
کردهاست القصه دور چرخ سرگردان مرا
هوش مصنوعی: هر کس که با او درباره قصهام صحبت میکنم، از من روی برمیگرداند. در نهایت، این سرنوشت من است که به دور خود میچرخد و سرگردان است.
مشکل احوال خود را عرضه خواهم داشتن
تا به لطفت حال آن مشکل شود آسان مرا
هوش مصنوعی: من مشکلاتم را به تو خواهم گفت تا با مهربانیات، این مشکلات برایم آسانتر شوند.
قلت مال و منال و کثرت اهل و عیال
قرض دارو بینوا کردند ناگاهان مرا
هوش مصنوعی: من کمبود مال و ثروت و داشتن خانواده و اولاد را احساس میکنم؛ ناگهان بر من فشار مالی و دشواری افتاد و به خاطر قرضی که دارم، بینوا و سرخورده شدم.
جای بر ایران زمین بر بنده تنگ است این زمان
یا به سقسین رفت باید یا به هندستان مرا
هوش مصنوعی: این زمان بر من زندگی در سرزمین ایران سخت و غیرممکن شده است. باید یا به سرزمین سقسین بروم یا به هندستان.
من که زر در غره مه میکنم چون ماه قرض
سلخ مه از بیزری باید شدن پنهان مرا
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره دارد که من (شاعر) تلاش میکنم خود را مانند ماه زیبا و درخشان نشان دهم، در حالی که در واقع گنج و ثروتی ندارم. بنابراین برای پنهان ماندن از بیپولی و فقر، مجبورم تا خود را به شکل و شمایل دیگری درآورم.
من که چون شاخ از ربیعم جامه باید خواست وام
در شتابی برگ باید بودن و عریان مرا
هوش مصنوعی: من مانند شاخهای از درخت رغبت و امید به پوششی دارم و در حالتی ناپایدار به دنبال برگی هستم تا خود را بپوشانم و عریان و بیپناه نمانم.
چون جواز من به وجه مکسب زر بستدند
وجه مرسومی که مجرا بود در دیوان مرا
هوش مصنوعی: وقتی که اجازه من برای کسب درآمد و سود را گرفتند، راهی که معمولاً برای ثبت و حسابرسی در دیوان وجود داشت، از دست من رفت.
بعد ازین از من جوی حاصل نخواهد شد اگر
برکنند از بن چوکان صد باره خان و مان مرا
هوش مصنوعی: پس از این، دیگر از من هیچ بهرهای نخواهید برد اگر از ریشه و اصل من کاملاً جدا شوید، و حتی اگر به تعداد صد بار هم خانه و کاشانهام را از من بگیرند.
هر یکی گوید که زر بستانم و دندان ز تو
ای عزیزان کاشکی بودی زر و دندان مرا
هوش مصنوعی: هر کسی آرزو میکند که طلا به دست بیاورد و دندانهایش را از تو بگیرد. ای عزیزان، کاش که طلا و دندانهایم متعلق به خودم بودند.
پایمالم کرد خواهند این خداوندان مال
خسروا بهر خدا از دستشان بستان مرا
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که افراد ثروتمند و زورمند به راحتی حقوق و دستاوردهای دیگران را نادیده میگیرند و آنها را زیرپا میگذارند. گویا شاعر از خداوند درخواست میکند که آنچه را که از اوست، از این افراد ظالم بگیرد تا به او بازگرداند.
یا به وامی یا به انعامی به هر وجهی که هست
رحمتی فرما که زحمت میدهند ایشان مرا
هوش مصنوعی: با هر روش و به هر دلیلی که شده، لطفی کن و رحمتی نازل کن، چون این افراد به من زحمت میدهند.
باز چون امروز دریابم که فردا بامداد
هر که خواهد جست خواهد یافت در زندان مرا
هوش مصنوعی: امروز متوجه شدم که فردا صبح هر کسی که بخواهد، میتواند در زندان من را پیدا کند.
مصطفی را همچو موسی گو، ید بیضا نما
و ز کف فرعون و این فرعونیان برهان مرا
هوش مصنوعی: ای خدا، مانند موسی، مصطفی را یاری کن و او را به معجزهای شگفتانگیز برسان. همچنین از دست فرعون و پیروانش مرا نجات بده.
با دعای قدسیان پیوسته با داجان تو
این دعا پیوسته خواهد بود ورد جان مرا
هوش مصنوعی: این دعا که از جانب پاکان و مقدسین صادر شده است، همیشه با روح تو همراه خواهد بود و به عنوان دعایی مستمر برای جان من خواهد ماند.