گنجور

قطعه شمارهٔ ۱۶

ای سرفراز شهی کز بن دندان چو خلال
به غلامی درت قیصر و خاقان بر خاست
به هوای چمن خلق تو جان داد به باد
هر نسیمی که از اطراف گلستان برخاست
زان سر زلف بریدند که دردورانت
فتنه از زیر سر زلف پریشان برخاست
ای سبا خوف که از جود تو در بحر نشست
وی سبا ناله که از عهد تو ازکان برخاست
پادشاها اگر از زحمت دندان دو سه روز
حضرت پادشه از مسند دیوان برخاست
انجم از غم همه بودند فرو رفته به خود
یعنی این عارضه از گردش ایشان برخاست
درد، عمری به جهان زحمت مردم می‌داد
رای عالی تو را رغبت در مان برخاست
غضبت خواست که دندن کواکب شکند
فلک آمد به شفاعت ز سر آن برخاست
درد را عدل تو بنمود به کین دندانی
گفت می‌بایدت از عالم ابدان برخاست
زبده عالم ابدان چو تن پاک تو بود
درد فرمان تو برد از بن دندان برخاست
بر بساطت منشیناد درین توده خاک
گرد دردی که ز آمد شد دوران بر خاست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سرفراز شهی کز بن دندان چو خلال
به غلامی درت قیصر و خاقان بر خاست
هوش مصنوعی: ای پیشوای بزرگ و سربلند که مانند خلالی از دندان در می‌آیی، باری به خاطر خدمت به تو، حتی قیصر و خاقان به پا خواسته‌اند.
به هوای چمن خلق تو جان داد به باد
هر نسیمی که از اطراف گلستان برخاست
هوش مصنوعی: با وزیدن هر نسیمی که از گلستان به راه می‌افتد، جان من به خاطر زیبایی و و هوای چمن تو فدای آن می‌شود.
زان سر زلف بریدند که دردورانت
فتنه از زیر سر زلف پریشان برخاست
هوش مصنوعی: به خاطر زلف تو، دل بریدم، زیرا از زیر این زلف‌های پریشان، فتنه و آشوبی برپا شد.
ای سبا خوف که از جود تو در بحر نشست
وی سبا ناله که از عهد تو ازکان برخاست
هوش مصنوعی: ای باد خوش که از بخشش و generosity تو در دریا نشسته است. ای باد خوش، ناله کن که از زمان قدیم تا کنون، به خاطر تو، این دیار و مکان به وجود آمده است.
پادشاها اگر از زحمت دندان دو سه روز
حضرت پادشه از مسند دیوان برخاست
هوش مصنوعی: اگر پادشاه چند روزی از درد دندان رنج ببرد، دیگر نمی‌تواند بر مسند حکومت بنشیند.
انجم از غم همه بودند فرو رفته به خود
یعنی این عارضه از گردش ایشان برخاست
هوش مصنوعی: ستارگان به خاطر غم و اندوهی که داشتند، به خودشان فرو رفته بودند؛ یعنی این وضعیت به دلیل حرکت و گردش آن‌ها ایجاد شده بود.
درد، عمری به جهان زحمت مردم می‌داد
رای عالی تو را رغبت در مان برخاست
هوش مصنوعی: سختی و رنج، مدت‌ها به زندگی انسان‌ها زحمت می‌داد، اما با ظهور نشانه‌های نیکی و مشاوره‌های تو، امید به بهبود و آرامش در دل‌ها شکل گرفت.
غضبت خواست که دندن کواکب شکند
فلک آمد به شفاعت ز سر آن برخاست
هوش مصنوعی: خشم تو باعث شد که ستاره‌ها بشکنند، اما آسمان به خاطر آن به کمک آمد و از سر این موضوع صرف‌نظر کرد.
درد را عدل تو بنمود به کین دندانی
گفت می‌بایدت از عالم ابدان برخاست
هوش مصنوعی: درد تو نشان‌دهندهٔ عدالت تو بود، به گونه‌ای که دندانی با کینه به من گفت که باید از دنیای جسمانی جدا شوم.
زبده عالم ابدان چو تن پاک تو بود
درد فرمان تو برد از بن دندان برخاست
هوش مصنوعی: بهترین و برجسته‌ترین موجودات در این جهان، مانند بدن پاک تو هستند. به همین دلیل، درد و رنج نیز تحت فرمان تو قرار می‌گیرد و از عمق وجود تو بیرون می‌آید.
بر بساطت منشیناد درین توده خاک
گرد دردی که ز آمد شد دوران بر خاست
هوش مصنوعی: بر روی زمین نشین و در این خاک ننگر که چه دردی از آمدن دنیا به وجود آمده است.