گنجور

غزل شمارهٔ ۹۹

بر دل من تا خیال آن پری پیکر، گذشت
کافرم گر در خیالم، صورتی دیگر گذشت
ای بسا، کز آتش سودای آن مشکین نفس
دود پیچاپیچ من زین آبگون چنبر گذشت
از هوا دل گشت لرزان، در برم چون برگ بید
هر کجا بادی بران، شمشاد و نسرین بر گذشت
تن به پیشت، شمع سان می‌سوخت، در شب تا بمرد
دل به کویت، چون صبا می‌داد جان تا درگذشت
غرقه دریای بی‌پایان هجران را اگر
دستگیری می‌کنی دریاب، کاب از سر گذشت
اشکم افتاد از نظر زان رو، فرو رفت او به خاک
برکشیدم ناله، را تا از ثریا برگذشت
آنچه از خیل خیالت بر سر سلمان گذشت
بر سرش بگذر شبی، تا با تو گوید سرگذشت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر دل من تا خیال آن پری پیکر، گذشت
کافرم گر در خیالم، صورتی دیگر گذشت
هوش مصنوعی: وقتی که فکر آن معشوق زیبا به ذهنم خطور کرد، حتی اگر گناهکار باشم، در خیالم تصویری متفاوت از او شکل گرفت.
ای بسا، کز آتش سودای آن مشکین نفس
دود پیچاپیچ من زین آبگون چنبر گذشت
هوش مصنوعی: بسیاری از اوقات، از آتش اشتیاق آن معشوق با طروات، بخار و دودی که من از چشمه زلال می‌کشیدم، به هوا برخاست و پیچید.
از هوا دل گشت لرزان، در برم چون برگ بید
هر کجا بادی بران، شمشاد و نسرین بر گذشت
هوش مصنوعی: دل من از شدت احساس ناپایداری و نگران است، همان‌طور که برگ‌های بید در آغوش باد به آرامی می‌لرزند. هر جایی که بادی بوزد، گیاهان و گل‌ها به آرامی حرکت می‌کنند و از کنار هم می‌گذرند.
تن به پیشت، شمع سان می‌سوخت، در شب تا بمرد
دل به کویت، چون صبا می‌داد جان تا درگذشت
هوش مصنوعی: از عشق تو جانم به آتش افتاد و مانند شمع در برابر تو سوختم، تا آنجا که جانم را به تو تقدیم کردم و به پایان رسید. دل من هر لحظه مانند نسیم، برای تو جان می‌داد تا اینکه دیگر نتوانستم ادامه دهم.
غرقه دریای بی‌پایان هجران را اگر
دستگیری می‌کنی دریاب، کاب از سر گذشت
هوش مصنوعی: اگر در دریای بی‌پایان جدایی غرق شده‌ام و به کمک نیاز دارم، لطفاً مرا دریاب. کابوس‌هایم از سر گذشتند.
اشکم افتاد از نظر زان رو، فرو رفت او به خاک
برکشیدم ناله، را تا از ثریا برگذشت
هوش مصنوعی: اشک من به خاطر دوری او جاری شد و او در خاک فرو رفت. من ناله‌ام را بلند کردم تا صدایم به بلندای آسمان برسد.
آنچه از خیل خیالت بر سر سلمان گذشت
بر سرش بگذر شبی، تا با تو گوید سرگذشت
هوش مصنوعی: هر آنچه که از ذهن و خیال تو برای سلمان اتفاق افتاد، بگذار امشب بر او بگذرد تا بتواند داستان و سرگذشتش را برای تو روایت کند.