غزل شمارهٔ ۸۶
عاشق سرمست را، با دین و دنیا کار نیست
کعبه صاحبدلان، جز خانه خمار نیست
روی زرد عاشقان، چون میشود گلگون به می
گر خم خمار را رنگی ز لعل یار نیست
زاهدی گر میخرد عقبی، به تقوی، گو، بخر
لاابالی را، سر و سودای این بازار نیست
از سر من باز کن ساقی خرد را، کاین زمان
با خیالش خلوتی دارم که جان را بار نیست
طلعتش، آیینه صنع است و در آیینهاش
جمله حیرانند و کس را زهره گفتار نیست
شمع ما گر پرده بر میدارد، از روی یقین
در حق آتشپرستان، بعد از آن انکار نیست
حال بیخوابی چشم من، چه میداند کسی
کاو چو اختر هر شبی تا صبحدم بیدار نیست
دامن وصلش به جان از دست دادن مشکل است
ورنه جان دادن، به دست عاشقان دشوار نیست
دوش با دل، راز عشق دوست گفتم، غیرتش
گفت سلمان بس، که هر کس محرم اسرار نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشق سرمست را، با دین و دنیا کار نیست
کعبه صاحبدلان، جز خانه خمار نیست
هوش مصنوعی: عاشق شاد و سرمست به چیزهایی مثل دین و دنیا اهمیت نمیدهد. برای او کعبه، جایی برای کسی که دلش پر از عشق است، بیشتر شبیه خانهای است که در آن خوشی و لذت وجود دارد.
روی زرد عاشقان، چون میشود گلگون به می
گر خم خمار را رنگی ز لعل یار نیست
هوش مصنوعی: عاشقان وقتی دلشان شاد میشود و چهرهشان رنگ میگیرد، میتوانند با نوشیدن شراب به رنگ سرخ یار خود، حال و هوای خوبی پیدا کنند، اما هیچ رنگی از عشق محبوبی به زیبایی یار نخواهد بود.
زاهدی گر میخرد عقبی، به تقوی، گو، بخر
لاابالی را، سر و سودای این بازار نیست
هوش مصنوعی: اگر فردی پرهیزگار به دنبال پاداشهای آخرتی باشد، به او بگویید که خریدن زندگی بیخیال و بیتوجهی هم میتواند جذابیتهایی داشته باشد و در این بازار، دغدغه و سودایی وجود ندارد.
از سر من باز کن ساقی خرد را، کاین زمان
با خیالش خلوتی دارم که جان را بار نیست
هوش مصنوعی: ای ساقی، مرا از افکار خستهکننده آزاد کن، زیرا اکنون در گوشهای از خیال او نشستهام و بار سنگینی بر دوش ندارم.
طلعتش، آیینه صنع است و در آیینهاش
جمله حیرانند و کس را زهره گفتار نیست
هوش مصنوعی: زیبایی او مانند آینهای است که در آن همه متعجب و شگفتزدهاند و هیچکس جرأت بیان حرفی را ندارد.
شمع ما گر پرده بر میدارد، از روی یقین
در حق آتشپرستان، بعد از آن انکار نیست
هوش مصنوعی: اگر شمع ما پرده را کنار بزند و حقیقت را نمایان کند، با اطمینان میتوان گفت که دیگر هیچ انکاری درباره عشق و محبت آتشپرستان وجود نخواهد داشت.
حال بیخوابی چشم من، چه میداند کسی
کاو چو اختر هر شبی تا صبحدم بیدار نیست
هوش مصنوعی: عذاب و رنج ناشی از بیخوابی چشم من، برای کسی قابل درک نیست؛ زیرا او مانند ستارهای است که تا صبح هیچگاه بیدار نمیشود.
دامن وصلش به جان از دست دادن مشکل است
ورنه جان دادن، به دست عاشقان دشوار نیست
هوش مصنوعی: از دست دادن ارتباط با محبوب دشوار است، اما از جان گذشتن برای عاشقان کار سختی نیست.
دوش با دل، راز عشق دوست گفتم، غیرتش
گفت سلمان بس، که هر کس محرم اسرار نیست
هوش مصنوعی: دیشب با دل خود درباره راز عشق محبوب صحبت کردم، ولی غیرت او گفت، سلمان، هر کس نمیتواند به این اسرار دسترسی پیدا کند.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"ساز و آواز، شاه میرزا"
با صدای مهدی امامی (آلبوم تاش)
حاشیه ها
1388/08/13 17:11
mareshtani
banasare man mesraje awale dowom bajad intor naweshta shawad(tschun meshawad golgun ba mei?)1
---
پاسخ: با تشکر، «بی» با «به» جایگزین شد.