گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱

جان من می‌رقصد از شادی، مگر یار آمده‌ست
می‌جهد چشمم همانا وقت دیدار آمده‌ست
جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب
قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمده‌ست
می‌رود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم
بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمده‌ست
زان دهان می‌خواهد از بهر امان، انگشتری
جان زار من که زیر لب، به زنهار آمده‌ست
تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک
از فراقت روز برمن، چون شب تار آمده‌ست
بی‌تو گر می خورده‌ام، در سینه‌ام خون بسته است
بی تو گر گل چیده‌ام، در دیده‌ام خار آمده‌ست
گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست
همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمده‌ست
روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب
در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمده‌ست
گر بلا بسیار شد، سلمان برو، مردانه باش
بر سر مردان، بلای عشق بسیار آمده‌ست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان من می‌رقصد از شادی، مگر یار آمده‌ست
می‌جهد چشمم همانا وقت دیدار آمده‌ست
هوش مصنوعی: دل من از شادی به تپش درآمده است؛ انگار که معشوق رسیده است و چشمانم به وجد آمده‌اند، چرا که زمان دیدار فرارسیده است.
جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب
قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمده‌ست
هوش مصنوعی: جان مریض من به پیشواز آمد، تا شاید دوباره قوتی به من بدهد، آیا در جان مریض چیزی تازه به وجود آمده است؟
می‌رود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم
بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمده‌ست
هوش مصنوعی: اشکم به سمت راهش می‌رود تا خاک را ببوسد. آن‌قدر به او نزدیکم که گویی جانم هم برای این کار آمده است.
زان دهان می‌خواهد از بهر امان، انگشتری
جان زار من که زیر لب، به زنهار آمده‌ست
هوش مصنوعی: می‌خواهد از آن دهان که در حال درخواست است، راه نجاتی پیدا کند. انگشتری به من نشان داده شده که به خاطر شرایط سخت و دل‌نگرانی‌ام، به کمک نیاز دارد.
تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک
از فراقت روز برمن، چون شب تار آمده‌ست
هوش مصنوعی: وقتی که چهره زیبا و محبوبت را دیدم، روزهای خوب را دیگر ندیدم. از زمانی که از تو دور شدم، زندگی مانند شب تاریک و بی‌نور شده است.
بی‌تو گر می خورده‌ام، در سینه‌ام خون بسته است
بی تو گر گل چیده‌ام، در دیده‌ام خار آمده‌ست
هوش مصنوعی: بدون تو اگر نوشیده‌ام، در درونم احساس درد وجود دارد. و اگر هم گلی چیده‌ام، در چشمانم فقط خار و زخمی باقی مانده است.
گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست
همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمده‌ست
هوش مصنوعی: اگر نسیمی از آن سو به من برسد، مانند چنگ، از هر رگی صد ناله‌ی زاری از من به گوش خواهد رسید.
روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب
در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمده‌ست
هوش مصنوعی: روزها برایم تاریک و غم‌انگیز شده‌اند، مانند شب که در ذهنم حضور دارد؛ وقتی که موهای زیبا و سیاهمند تو در ذهنم می‌گذرد.
گر بلا بسیار شد، سلمان برو، مردانه باش
بر سر مردان، بلای عشق بسیار آمده‌ست
هوش مصنوعی: اگر مشکلات و دشواری‌ها زیاد شد، ای سلمان، با مردانگی و شجاعت در برابر مردان قرار بگیر، زیرا عشق درد و مصیبت‌های زیادی به همراه دارد.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"تصنیف حان من"
با صدای رها و حسین علیزاده (آلبوم من اگر پرنده بودم)

حاشیه ها

1388/12/02 09:03
حمید

در انتهای مصرع اول از بیت اول "مگر یار آمدست" درست است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1393/12/02 22:03
علی

در بیت ششم «گرمی» دو کلمه است و درست‌تر است که به صورت «گر می» نوشته شود.

1396/06/07 14:09
کسری یاوری

این شعر را علیرضا قربانی به زیبایی اجرا کرده است.
در بیت سوم مصرع دوم؛" بر لبم جان نیز پنداری (به دیدار) آمدست" نیز می‌تواند درست باشد که به نظرم ظرافت شعری بیشتری نسبت به (... بدین کار آمدست) داراست...

1398/01/18 01:04
محمد

امان از بیت واپسین.

1400/09/21 21:12
ترنج؛

آه و واویلا از بیت آخر...