غزل شمارهٔ ۶۹
حلقه زلف تو، سرمایه هر سودایی است
غمزه مست تو، سر فتنه هر غوغایی است
راز سر بسته زلفت، مگشا، پیش صبا
که صبا هم نفسش هرکس و هر دم جایی است
صورت خط تو در خاطر من میگذرد
باز سر برزده از خاطر من سودایی است
درد بالای تو چینم، که از آن بالاتر
نتوان گفت، که در بزم فلک، بالایی است
هر کسی را نظری باشد و رایی و مرا
دیدن روی تو رای است و مبارک رایی است
دل سودا زده در عهد تو بستیم و برین
عهدها رفت و نگویی که مرا شیدایی است
با غم توست اگر جان مرا آرامی است
در دل ماست اگر درد تو را ماوایی است
یک شب از دیده ما نیست خیالت، خالی
شبروی شب همه شب، در پی شب پیمایی است
میرود دل به ره دیده و تا چون باشد
سفر دیده، مبارک سفر دریایی است
غزل شمارهٔ ۶۸: بر سر کوی یقین، کعبه و بتخانه، یکی است غزل شمارهٔ ۷۰: باز جانم، هدف تیر کمان ابرویی است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حلقه زلف تو، سرمایه هر سودایی است
غمزه مست تو، سر فتنه هر غوغایی است
هوش مصنوعی: زلف تو، برای هر آرزویی گنجینهای است و نگاه جذاب تو، آغاز هر جنجالی محسوب میشود.
راز سر بسته زلفت، مگشا، پیش صبا
که صبا هم نفسش هرکس و هر دم جایی است
هوش مصنوعی: راز و رمزی که در زلفهای تو نهفته است را فاش نکن، حتی در برابر نسیم صبحگاهی، زیرا نسیم نیز هر بار در جای مختلفی میوزد و نمیتوان بر آن تکیه کرد.
صورت خط تو در خاطر من میگذرد
باز سر برزده از خاطر من سودایی است
هوش مصنوعی: شکل و نقش خط تو همیشه در یاد من است و دوباره به ذهنم میآید؛ گویی این فکر و یاد تو، همیشه در من زنده است.
درد بالای تو چینم، که از آن بالاتر
نتوان گفت، که در بزم فلک، بالایی است
هوش مصنوعی: من از درد و غم تو میگویم، زیرا هیچ چیزی بالاتر از این احساس نیست که در عالم وجود دارد.
هر کسی را نظری باشد و رایی و مرا
دیدن روی تو رای است و مبارک رایی است
هوش مصنوعی: هر کسی نظرات و عقاید خود را دارد، اما برای من دیدن چهره تو بزرگترین خوششانسی و بهترین نظر است.
دل سودا زده در عهد تو بستیم و برین
عهدها رفت و نگویی که مرا شیدایی است
هوش مصنوعی: دل عاشق ما در زمانه تو به عشق تو وابسته شد و این وابستگی با گذشت زمان ادامه داشت. اما تو هیچ نمیگویی که من دلبستهام.
با غم توست اگر جان مرا آرامی است
در دل ماست اگر درد تو را ماوایی است
هوش مصنوعی: اگر دل من آرام است، به خاطر غم توست و اگر در دل ما جایی برای درد تو وجود دارد، به خاطر عشق و توجه ما به توست.
یک شب از دیده ما نیست خیالت، خالی
شبروی شب همه شب، در پی شب پیمایی است
هوش مصنوعی: یک شب خیال تو از ذهنم رفت و خالی شدم، شب به شب در پی شبگردی و گشت و گذارم.
میرود دل به ره دیده و تا چون باشد
سفر دیده، مبارک سفر دریایی است
هوش مصنوعی: دل به سفر چشم میزند و میخواهد ببیند که چه خواهد شد. سفر دریایی، سفری خوشیمن و پرخیر و برکت است.