گنجور

غزل شمارهٔ ۳۹

غمزه بیمار یار، از ناتوانی خوشترست
قامتش را در طبیعت، اعتدالی دیگر است
چشم بیمار تو در خواب است و ابرو بر سرش
ای خوشا، بیمار، کش پیوسته باری بر سر است
زیر لب با ما حدیثی گو، که این بیمار را
مدتی شد کارزوی شربتی زان شکرست
آفتاب ما « بحمد الله» مبارک طالع است
پادشاه ما به نام ایزد، همایون اختر است
چون هلالش، هر زمان جاه و جلالی از نواست
چون صباحش، هر نفس نور و صفایی در خورست
ناله شبگیر سلمان، عاقبت شد کارگر
بخت، بیدارست و دولت یار و همت یاورست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غمزه بیمار یار، از ناتوانی خوشترست
قامتش را در طبیعت، اعتدالی دیگر است
هوش مصنوعی: نگاه معشوق بیمار، به خاطر ناتوانی‌اش دل‌چسب‌تر است. زیبایی و قامت او در دنیای طبیعی، حالتی متفاوت و خاص دارد.
چشم بیمار تو در خواب است و ابرو بر سرش
ای خوشا، بیمار، کش پیوسته باری بر سر است
هوش مصنوعی: چشم بیمار تو در حالت خوابیده و ابرو روی پیشانی او قرار دارد. چه خوب است که این بیمار، همواره باری را بر سر خود حس می‌کند.
زیر لب با ما حدیثی گو، که این بیمار را
مدتی شد کارزوی شربتی زان شکرست
هوش مصنوعی: پنهانی با ما سخنی بگویید، زیرا این بیمار مدت زیادی است که آرزوی نوشیدنی از آن شیرینی را دارد.
آفتاب ما « بحمد الله» مبارک طالع است
پادشاه ما به نام ایزد، همایون اختر است
هوش مصنوعی: خورشید ما به لطف خدا، خوش‌یمن و نیکوست و پادشاه ما با نام خداوند، ستاره‌ای فرخنده و خوشبختی است.
چون هلالش، هر زمان جاه و جلالی از نواست
چون صباحش، هر نفس نور و صفایی در خورست
هوش مصنوعی: چون ماه هلالی زیبا، هر لحظه زیبایی و شکوهی از خود نمایان می‌کند. مانند صبح که در هر دمش روشنی و پاکی وجود دارد.
ناله شبگیر سلمان، عاقبت شد کارگر
بخت، بیدارست و دولت یار و همت یاورست
هوش مصنوعی: شکایت و صدای سلمان در دل شب، در نهایت نتیجه داد. سرنوشت بیدار شده و خوشبختی در کنار اوست و تلاشش نیز او را یاری می‌کند.