گنجور

غزل شمارهٔ ۳۷

ترکم، عرب مثال، چنگ بر عذار بست
مردانه، روی بست و دل عاشقان، شکست
ای صبر، چون رکاب زمانی بدار پای
کان شهسوار ترک، عنان می‌برد ز دست
آنکس که گشت کشته، ز سودای چشم تو
خیزد صباح روز قیامت، ز خاک مست
هر کس که در کشاکش عشق توام بدید
از صحبت کمان قد من چو تیر جست
رحمت بر آب دیده که چند آنچه راندمش
دستم ز آستین و ز دامن، نمی‌گسست
با آنک در میان تو دل بست عالمی
کس زان میان به غیر کمر، طرف بر نبست
دارم سری و از تو مرا، سر دریغ نیست
پیش تو می‌نهم، من درویش هر چه هست
ما بی‌خودیم و مدعیانند بی‌خبر
زان می که داده است به ما ساقی الست
در طیره‌ام ز طره که گستاخ در رخت
بنشست و راستی، به همه روی کج نشست
صوفی، رفیق زمره اصحاب رهروست
سلمان، ندیم مجلس رندان می‌پرست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترکم، عرب مثال، چنگ بر عذار بست
مردانه، روی بست و دل عاشقان، شکست
هوش مصنوعی: عاشقانه‌ای از کسی به تصویر کشیده شده که از محبوب خود جدا شده و چهره‌اش را به طور جدی می‌پوشاند. این جدایی باعث شکستن دل عاشقان دیگر می‌شود.
ای صبر، چون رکاب زمانی بدار پای
کان شهسوار ترک، عنان می‌برد ز دست
هوش مصنوعی: ای صبر، مانند رکاب اسبی در انتظار باش، زیرا آن ترک نازنین، اینک افسار را از دست گرفته و می‌رانَد.
آنکس که گشت کشته، ز سودای چشم تو
خیزد صباح روز قیامت، ز خاک مست
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر عشق و زیبایی تو جان باخت، در روز قیامت از خاک به حیات برمی‌خیزد.
هر کس که در کشاکش عشق توام بدید
از صحبت کمان قد من چو تیر جست
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلدادگی من به تو را مشاهده کند، همچون تیر از کمان قامت من به سرعت می‌جهد.
رحمت بر آب دیده که چند آنچه راندمش
دستم ز آستین و ز دامن، نمی‌گسست
هوش مصنوعی: به چشمانم که اشک می‌ریزد رحمت می‌فرستم؛ چرا که با وجود تمام زحماتی که کشیدم، نتوانستم آنچه را که از دل و جان می‌خواستم، از دست خود جدا کنم.
با آنک در میان تو دل بست عالمی
کس زان میان به غیر کمر، طرف بر نبست
هوش مصنوعی: با وجودی که همه عالم به تو دل بسته‌اند، هیچ کس جز تو به چیزی غیر از خودت توجه نمی‌کند.
دارم سری و از تو مرا، سر دریغ نیست
پیش تو می‌نهم، من درویش هر چه هست
هوش مصنوعی: من چیزی از خود ندارم و هرچه دارم را بی‌باکانه برای تو می‌گذارم، حتی اگر برای من سخت باشد.
ما بی‌خودیم و مدعیانند بی‌خبر
زان می که داده است به ما ساقی الست
هوش مصنوعی: ما بی‌خبر از حالت خود هستیم و کسانی که خود را آگاه می‌دانند، از اصل واقعیت دورند؛ زیرا نوشیدنی‌ای که ساقی عالم هستی به ما داده، ما را به این حال درآورده است.
در طیره‌ام ز طره که گستاخ در رخت
بنشست و راستی، به همه روی کج نشست
هوش مصنوعی: در موهایم از زیبایی که در چهره‌ات نشسته و با ناز و غرور به من نگاه می‌کند، همه چیز به شیوه‌ای نادرست و کج به نظر می‌رسد.
صوفی، رفیق زمره اصحاب رهروست
سلمان، ندیم مجلس رندان می‌پرست
هوش مصنوعی: صوفی به همراه گروهی از افرادی است که در مسیر حقیقت و سیر و سلوک هستند. سلمان، دلنواز جمعی است که به میگساری و لذت‌های زندگی مشغولند.

حاشیه ها

1389/03/18 12:06
JAVAD MAHMOUD

سلام. در غزل شماره 37 سلمان ساوجی بیت 8 مصرع دوم به گمانم جای "به و ما " عوض شده است (
زان می که داده است ما به ساقی الست )-_( زان می که داده است به ما ساقی الست ) . تذکر از ما ، تشخیص وتصحٻح از شما. از فرصت بدست آمده ، بهره جسته و تشکر و ارج نهادن به سایت ارزشمند گنجور را بر خود لازم می دانم .دعای خیر ما ، بدرقه تلاش و کوشش فرهنگی شما.-(چه کند کسی که در کف بجز از دعا ندارد)
---
پاسخ: ضمن تشکر از لطف شما، تصحیح شد.