گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲

در سرم زلف تو، سودا انداخت
کار من زلف تو در پا انداخت
ماند یک قطره خون، از دل ما
دیده، آن نیز به دریا انداخت
تن بی جان مرا، در پی خویش
سایه وار، آن قد و بالا انداخت
آهو از باد، چو بوی تو شنید
نافه مشک، به صحرا انداخت
وعده‌ای داد، به امروز، مرا
باز امروز، به فردا انداخت
عالمی بود، شکار غم دوست
از میان همه، ما را انداخت
بوی آن باده مرا از مسجد
به در دیر مسیحا، انداخت
پیر ما، شارع مسجد، بگذاشت
راه، بر کوچه ترسا، انداخت
عمر در میکده، سلمان گم کرد
یافت، ز آنجا و هم آنجا انداخت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سرم زلف تو، سودا انداخت
کار من زلف تو در پا انداخت
هوش مصنوعی: زیبایی و جادوی زلف تو در ذهن من مشغله‌ای ایجاد کرده و کار مرا به جایی رسانده که فقط تحت تاثیر زلف تو هستم. زلف تو مرا به زمین انداخته و unable به حرکت کرده.
ماند یک قطره خون، از دل ما
دیده، آن نیز به دریا انداخت
هوش مصنوعی: یک قطره خون از دل ما در چشمانمان باقی مانده است و آن را نیز به دریا می‌اندازیم.
تن بی جان مرا، در پی خویش
سایه وار، آن قد و بالا انداخت
هوش مصنوعی: سایه‌ای که همچون خودم در پی من حرکت می‌کند، به قد و قامت من طعنه می‌زند و روح بی‌جانم را می‌سازد.
آهو از باد، چو بوی تو شنید
نافه مشک، به صحرا انداخت
هوش مصنوعی: گوزن به محض اینکه بوی تو را از باد حس کرد، مشک را در دشت جا گذاشت.
وعده‌ای داد، به امروز، مرا
باز امروز، به فردا انداخت
هوش مصنوعی: به من قول داد که امروز کار را انجام دهد، اما دوباره امروز را به فردا موکول کرد.
عالمی بود، شکار غم دوست
از میان همه، ما را انداخت
هوش مصنوعی: بزرگی وجود داشت که غم‌های دوست را شکار می‌کرد و ما را از میان تمام کسانی که بودند، انتخاب کرد.
بوی آن باده مرا از مسجد
به در دیر مسیحا، انداخت
هوش مصنوعی: عطر آن شراب من را از مسجد بیرون کشید و به سوی میخانه مسیحی فرستاد.
پیر ما، شارع مسجد، بگذاشت
راه، بر کوچه ترسا، انداخت
هوش مصنوعی: پیر ما، عالم مسجد، مسیر خود را تغییر داد و به سمت کوچه مسیحی‌ها رفت.
عمر در میکده، سلمان گم کرد
یافت، ز آنجا و هم آنجا انداخت
هوش مصنوعی: سلمان در طول عمرش، در میکده گم شده و در نهایت به همان مکان و حالتی که بود، برگشت.

حاشیه ها

1388/08/10 21:11
mareshtani

mesraje awale beide tschharom(ahu asbad)1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.