گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۳

عارفا لعل لبش می می‌دهد هشیار باش
چشم مستش رهزن خواب است هان! بیدار باش
گر به دین عشق او اقرار داری، عشق او
منکر عقل است و دین، از عقل و دین بیزار مباش
عیسی لطفش دوا می‌بخشد و جان می‌دهد
گر تو داری این هوس گه مرده گه بیمار باش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عارفا لعل لبش می می‌دهد هشیار باش
چشم مستش رهزن خواب است هان! بیدار باش
هوش مصنوعی: عارفان، شاید لبان او به تو شراب بدهند، اما مواظب باش که چشم مست او می‌تواند تو را به خواب ببرد. پس هوشیار باش و بیدار بمان.
گر به دین عشق او اقرار داری، عشق او
منکر عقل است و دین، از عقل و دین بیزار مباش
هوش مصنوعی: اگر به عشق او اعتقاد داری، باید بدانی که عشق او فراتر از عقل و دین است. پس از عقل و دین فاصله نگیر.
عیسی لطفش دوا می‌بخشد و جان می‌دهد
گر تو داری این هوس گه مرده گه بیمار باش
هوش مصنوعی: عیسی با بخشش‌های خود، درمان می‌کند و زندگی می‌بخشد. اگر تو تمایل داشته باشی، می‌توانی در هر زمانی، هم به حالتی زنده و هم به حالتی بیمار قرار بگیری.

حاشیه ها

1388/08/20 16:11
mareshtani

mesraje awal(arefa)1
mesraje sowom(garba aqlodinekhod)2
---
پاسخ: با تشکر، مورد اول تصحیح شد. مورد دوم صحیح به نظر می‌رسد. چرا باید تغییر کند؟

1390/01/18 21:04
Mehrdad

منکر عقل است و دین، از عقل و دین بیزار مباش
salam dar inja bidaar baash sahihe aste.

1390/01/18 21:04
Mehrdad

ozre mikhaam bidaar na bizaar baash.

1398/10/23 01:12

منکر عقل واست و دین از عقل و دین بیزار باش----درست است در دو بیت دیگر هم (باش) آمده .
منظور شاید این باشد که عقل و دین ترا از عشق باز میدارد اگر عاشقی از این دو بیزار باش