گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵

غمزه سرمست ساقی، بی‌شراب
کرد هشیاران مجلس را خراب
دوستان را خواب می‌آید ولی
خوش نمی‌آید مرا بی‌دوست، خواب
تنگ شد بی پسته‌ات، بر ما جهان
تلخ شد بی‌شکرت، بر ما شراب
روی خوبت، ماه تابان من است
ماه رویا! روی خوب از من متاب
گر خطایی کرده‌ام، خونم بریز
بی‌خطا کشتن چه می‌بینی صواب؟
گل ز بلبل، روی می‌پوشد هنوز
ای صبا! برخیز و بردار این حجاب
در جمال عالم آرایت، سخن
نیست کان روشن‌تر است از آفتاب
عقل بر می‌تابد از زلفت، عنان
عقل را با تاب زلفت، نیست تاب
چشمم از لعلت، حکایت می‌کند
می‌چکاند راستی، در خوشاب
آب، بگذشت از سر سلمان و او
همچنان وصل تو می‌جوید در آب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غمزه سرمست ساقی، بی‌شراب
کرد هشیاران مجلس را خراب
هوش مصنوعی: نگاه seductive و تحت تأثیر ساقی، حتی بدون شراب، باعث انحطاط و پریشان‌حالی هشیاران در مجلس شده است.
دوستان را خواب می‌آید ولی
خوش نمی‌آید مرا بی‌دوست، خواب
هوش مصنوعی: دوستانم در خواب هستند، اما من برای بدون دوست خوابیدن احساس خوبی ندارم.
تنگ شد بی پسته‌ات، بر ما جهان
تلخ شد بی‌شکرت، بر ما شراب
هوش مصنوعی: زندگی بدون تو برای ما سخت و بی‌مزه شده است. همه چیز در دنیای ما تلخ و ناگواری است چون تو در کنارمان نیستی.
روی خوبت، ماه تابان من است
ماه رویا! روی خوب از من متاب
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو مانند ماهی درخشان است و من به تو آرزو می‌کنم. لطفاً از من دور نشو.
گر خطایی کرده‌ام، خونم بریز
بی‌خطا کشتن چه می‌بینی صواب؟
هوش مصنوعی: اگر اشتباهی از من سر زده، جانم را بگیر که کشتن بی‌دلیل چه فایده‌ای دارد؟
گل ز بلبل، روی می‌پوشد هنوز
ای صبا! برخیز و بردار این حجاب
هوش مصنوعی: ای نسیم، گل به خاطر بلبل هنوز خود را پوشانده است. بلند شو و این حجاب را بردار.
در جمال عالم آرایت، سخن
نیست کان روشن‌تر است از آفتاب
هوش مصنوعی: در زیبایی و جلوه‌ای که تو داری، سخن و گفتاری وجود ندارد که از آن روشن‌تر باشد، حتی از آفتاب.
عقل بر می‌تابد از زلفت، عنان
عقل را با تاب زلفت، نیست تاب
هوش مصنوعی: عقل نمی‌تواند در برابر زیبایی و جذابیت زلف‌های تو تاب بیاورد. طراوت و شگفتی زلف‌های تو چنان است که عقل را به چالش می‌کشد و توانایی کنترل و تسلط بر خود را از او می‌گیرد.
چشمم از لعلت، حکایت می‌کند
می‌چکاند راستی، در خوشاب
هوش مصنوعی: چشمم به زیبایی تو اشاره می‌کند و به حقیقت در حال流 کردن چیزهای شیرینی است.
آب، بگذشت از سر سلمان و او
همچنان وصل تو می‌جوید در آب
هوش مصنوعی: آب از بالای سر سلمان عبور کرد و او همچنان در تلاش است تا به وصال تو برسد، حتی در زیر آب.