غزل شمارهٔ ۲۴
جمال خود منما، جز به دیده پر آب
روا مدار، تیمم به خاک، در لب آب
تو شمع مجلس انسی، متاب روی از من
تو عین آب فراتی مده فریب سراب
کسی که سجده گهش، خاک آستانه توست
فرو نیاورد او، سر به مسجد و محراب
مکن به بوک و مگر عمر را تلف سلمان
بست که گشت بدین صرف، روزگار شباب
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جمال خود منما، جز به دیده پر آب
روا مدار، تیمم به خاک، در لب آب
هوش مصنوعی: زیبایی خود را به کسی نشان نده، مگر در حالی که چشمانش پر از اشک باشد. در این دنیا، از خاک به عنوان نمادی از عشق و نیاز یاد کن، در کنار آب که نماد حیات است.
تو شمع مجلس انسی، متاب روی از من
تو عین آب فراتی مده فریب سراب
هوش مصنوعی: تو روشنایی بخش مجلس و محفل هستی، از من روی مگردان. مانند آب زلال فرات، مرا به فریب سراب دچار نکن.
کسی که سجده گهش، خاک آستانه توست
فرو نیاورد او، سر به مسجد و محراب
هوش مصنوعی: کسی که محل سجدهاش، خاک درگاه توست، هرگز سرش را به مسجد و محراب نمیآورد.
مکن به بوک و مگر عمر را تلف سلمان
بست که گشت بدین صرف، روزگار شباب
هوش مصنوعی: نکن به خوشگذرانی و بیاهمیت گذراندن عمر، زیرا که سلمان با صرف وقت خود در این کار، دوران جوانیاش را به هدر داد.
حاشیه ها
1401/09/07 12:12
سیاوش عیوضپور
لا اله الا الله و لله الحمد و الله اکبر