غزل شمارهٔ ۲۴۱
چوگان زلفش از من دل برد گو ببر
ای دل بگیرش آن خم چوگان و گو ببر
در زحمتم ز درد سر و گفت و گوی عقل
ای عقل از سرم برو این گفت و گو ببر
ای آشنا چه در پی بیگانه میروی؟
آن را که درد توست تو درمان او ببر
صوفی هنوز صافی رندان نخورده است
ساقی برای او قدحی زین سبو ببر
تا عرض رنگ و بو نکند گل به باغ رو
بویش به باد برده و رنگش ز رو ببر
گر زانکه عمر میطلبی کردهایم گم
عمر دراز در سر زلفت بجو ببر
میآورم به پیش تو حاجت که گفتهاند
حاجت به نزد صاحب روی نکو ببر
یا رب مرا به آرزوی خویشتن رسان!
یا از دل و دماغ من این آرزو ببر
خو کرده است بر دل تنگ تو جور دوست
سلمان! جفای آن صنم تنگ خو ببر
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چوگان زلفش از من دل برد گو ببر
ای دل بگیرش آن خم چوگان و گو ببر
هوش مصنوعی: زلفهای او دل مرا تسخیر کرده است. ای دل، تو هم برو و آن زلف بلندش را بگیر و ببریم.
در زحمتم ز درد سر و گفت و گوی عقل
ای عقل از سرم برو این گفت و گو ببر
هوش مصنوعی: در رنج و زحمت زیادی از دردهای فکری هستم و از فکر کردن به مسائل خسته شدهام، ای عقل، لطفاً از سرم دور شو و این گفت و گوها را هم با خود ببر.
ای آشنا چه در پی بیگانه میروی؟
آن را که درد توست تو درمان او ببر
هوش مصنوعی: ای دوست نزدیک، چرا به دنبال فرد غریبهای؟ کسی که به درد تو آگاه است، خودت میتوانی به او کمک کنی.
صوفی هنوز صافی رندان نخورده است
ساقی برای او قدحی زین سبو ببر
هوش مصنوعی: صوفی هنوز نتوانسته است از شراب ناب لذت ببرد. ای ساقی، برای او قدحی از این پیاله بیاور.
تا عرض رنگ و بو نکند گل به باغ رو
بویش به باد برده و رنگش ز رو ببر
هوش مصنوعی: تا زمانی که گل در باغ است، نمیتواند به زیبایی و عطر خود بپردازد. عطرش با وزش باد پراکنده میشود و رنگش از چشم میرود.
گر زانکه عمر میطلبی کردهایم گم
عمر دراز در سر زلفت بجو ببر
هوش مصنوعی: اگر به دنبال طول عمر هستی، باید بگویی که عمر بلند را در تارهای موی تو جستجو کردم و از تو خواستم که آن را برایم به ارمغان بیاوری.
میآورم به پیش تو حاجت که گفتهاند
حاجت به نزد صاحب روی نکو ببر
هوش مصنوعی: من خواستهام را به تو میرسانم، زیرا گفتهاند که باید نیازهای خود را به کسی ببریم که چهرهای زیبا و نیکو دارد.
یا رب مرا به آرزوی خویشتن رسان!
یا از دل و دماغ من این آرزو ببر
هوش مصنوعی: خداوندا، یا مرا به آرزوهایم برسان، یا این آرزوها را از دل و ذهنم بردار.
خو کرده است بر دل تنگ تو جور دوست
سلمان! جفای آن صنم تنگ خو ببر
هوش مصنوعی: دوست سلمان، رفتار و سختیهایی که به دل تنگ تو وارد میشود را تحمل کرده است. ناامیدی و بیوفایی آن معشوقی که دلش به تنگ آمده است، را از خود دور کن.
حاشیه ها
1388/08/16 22:11
mareshtani
mesraje awale beide akhir
---
پاسخ: صورت صحیح؟
1388/09/27 19:11
mareshtani
bardeletangeto
---
پاسخ: با تشکر، طبق پیشنهاد شما «خو کرده است بر دل تنگ جور دوست» با «خو کرده است بر دل تنگ تو جور دوست» جایگزین شد.
1404/02/22 12:04
بردیا
بیت اول میشود از من دل برد