غزل شمارهٔ ۲۲۷
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمیآید
به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمیباید
چو چشمت چشم آن دارد که ریزد خون چشم من
اگر چشمت به چشمانم زند چشمی بیاساید
هر آن چشمی که میبیند به غیر چشم او چشمی
چو چشمش چشم تو بیند ز چشمش چشمه بگشاید
به سوی چشم من چشمی، بکن ای نور چشم من
که تا چشمم ز چشمانت به چشمانی بیاساید
به وعده چشم تو گفته: که چشمم را به چشم آرد
به چشمت هم شتابی کن که چشمم چشم میباید
چه دانی حال چشم من چو چشمت نیست در چشمم؟
که چشمم در غم چشمت چه خون از چشم پالاید
اگر چشمت به چشم آرد به چشم خویش سلمان را
خوشا چشمی که پیش چشم تو جانا به چشم آید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمیآید
به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمیباید
هوش مصنوعی: وقتی چشمان تو را میبینم، هیچ چشمی برای من جذابیتی ندارد. من تنها به چشمان تو نیاز دارم و غیر از آن هیچ چیز دیگری برایم مهم نیست.
چو چشمت چشم آن دارد که ریزد خون چشم من
اگر چشمت به چشمانم زند چشمی بیاساید
هوش مصنوعی: اگر چشمانت به چشمان من بیفتد، آنقدر زیباست که همچون چشمی دیگر میتواند از شدت احساسات، خون قلبم را بریزد.
هر آن چشمی که میبیند به غیر چشم او چشمی
چو چشمش چشم تو بیند ز چشمش چشمه بگشاید
هوش مصنوعی: هر چشمی که دنیا را میبیند، جز چشم او، نمیتواند دیدی مانند او داشته باشد. اگر چشمی از چشم او ببیند، چشمهای از دانش و فهم و بینش در قلبش جاری میشود.
به سوی چشم من چشمی، بکن ای نور چشم من
که تا چشمم ز چشمانت به چشمانی بیاساید
هوش مصنوعی: به سوی چشم من نگاهی بینداز، ای نور چشمانم، تا چشمم از تماشای چشمانت آرامش یابد.
به وعده چشم تو گفته: که چشمم را به چشم آرد
به چشمت هم شتابی کن که چشمم چشم میباید
هوش مصنوعی: چشم من به وعدهی تو دل بسته است و میخواهد که چشمانش را به چشمانت نزدیک کند. بنابراین، از تو میخواهد که کمی بیشتر به او توجه کنی و شتابی در نگاههایت ایجاد کنی؛ زیرا چشم من نیاز دارد که به چشمانت نگاه کند.
چه دانی حال چشم من چو چشمت نیست در چشمم؟
که چشمم در غم چشمت چه خون از چشم پالاید
هوش مصنوعی: چطور میتوانی حال چشم من را بفهمی، وقتی چشمت در چشم من نیست؟ زیرا چشم من در غم دیدن تو، اشکهای زیادی میریزد.
اگر چشمت به چشم آرد به چشم خویش سلمان را
خوشا چشمی که پیش چشم تو جانا به چشم آید
هوش مصنوعی: اگر چشمت به چشمی بیفتد که چون سلمان باشد، خوشا به حال آن چشمی که در مقابل تو، محبوبش را با دیدن تو میبیند.
حاشیه ها
1399/08/07 06:11
حفیظ احمدی
با سلام و خسته نباشید،
معنی این شعر شادروان سلمان ساوجی فهم تند میخواهد که متاسفانه بنده آن فهم را ندارم. دوستان ممکن است لطف کرده معنی این شعر را با من شریک کنند؟
سپاسگزارم
حفیظ از افغانستان