گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۶

از توبه ریایی، کاری نمی‌گشاید
وز ملک و پادشاهی، چیزی نمی‌فزاید
در ملک فقر دارد، درویش پادشاهی
قانع به هر چه باشد، راضی به هر چه آید
دلق کبود خواهم، کردن به باد گلگون
کاین رنگ زرقم از دل، زنگی نمی‌زداید
بردار برقع از رو، کایینه درونم
جز صورت جمالت نقشی نمی‌نماید
عشق است هر دم افزون، گویی که هر چه ما را
از عمر می‌شود کم در عشق می‌فزاید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از توبه ریایی، کاری نمی‌گشاید
وز ملک و پادشاهی، چیزی نمی‌فزاید
هوش مصنوعی: از نشان دادن توبه به صورت غیرصادقانه فایده‌ای حاصل نمی‌شود و همچنین از سلطنت و حکمرانی هیچ چیزی به ارزش‌های واقعی زندگی اضافه نمی‌گردد.
در ملک فقر دارد، درویش پادشاهی
قانع به هر چه باشد، راضی به هر چه آید
هوش مصنوعی: در سرزمین فقر، درویشی وجود دارد که به زندگی ساده‌اش راضی است و به هر چیزی که پیش آید، قانع است.
دلق کبود خواهم، کردن به باد گلگون
کاین رنگ زرقم از دل، زنگی نمی‌زداید
هوش مصنوعی: من خواستار لباس آبی رنگی هستم که در کنار رنگ سرخ به اهتزاز درآید، چرا که این رنگ پر زرق و برق نمی‌تواند غم و اندوهی که در دل دارم را بزداید.
بردار برقع از رو، کایینه درونم
جز صورت جمالت نقشی نمی‌نماید
هوش مصنوعی: حجاب و پوشش را از چهره‌ام کنار بزن، زیرا آنچه در درون من است، تنها زیبایی توست که به چشم می‌خورد.
عشق است هر دم افزون، گویی که هر چه ما را
از عمر می‌شود کم در عشق می‌فزاید
هوش مصنوعی: عشق هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شود، انگار هر چه از عمر ما کاسته می‌شود، در عشق افزوده می‌گردد.

حاشیه ها

1388/08/15 22:11
mareshtani

mesraje dowome beide sowom(sange namesedajad)1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1396/10/03 01:01
مجتبی

در بیت سوم به نظرم واژۀ (باد) باید (باده) باشد.