گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۳

پیر من از میکده بویی شنید
دست زد و جامه سراسر درید
خرقه ازان شد که فرو شد به می
خرقه صدپاره که خواهد خرید؟
جان که غمش خورد و رسیدم به لب
رفت دلم تا به چه خواهد رسید؟
مشرب صافی حقیقت کسی
یافت که او دردی درش چشید
دردی دن را که دوای دل است
درد گرفتیم بباید کشید
شور می و ساغر از آن روز خاست
کان نمکین لب، لب ساغر مکید
تلخ حدیثی است تو را دلنواز
تنگ دهانیست تو را کس ندید
سایه صفت، با همه افتادگی
در عقب وصل تو خواهم دوید
عشق تو تا ظل همایون فکند
طوطی عقل از سر سلمان پرید

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیر من از میکده بویی شنید
دست زد و جامه سراسر درید
هوش مصنوعی: دوست من از میکده بویی استشمام کرد و به نشانه‌ای از شادی و نشاط، لباسش را به طور کامل پاره کرد.
خرقه ازان شد که فرو شد به می
خرقه صدپاره که خواهد خرید؟
هوش مصنوعی: خرقه به این دلیل پاره و کهنه شده که در دنیای مادی غرق شده است. حالا چه کسی حاضر است این خرقه را بخره؟
جان که غمش خورد و رسیدم به لب
رفت دلم تا به چه خواهد رسید؟
هوش مصنوعی: وقتی که غم او را در دل حس کردم و به مرز ناامیدی رسیدم، نمی‌دانم دل من به کجا خواهد رفت یا چه آینده‌ای در انتظارش است.
مشرب صافی حقیقت کسی
یافت که او دردی درش چشید
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی خود طعم درد و رنج را چشیده باشد، می‌تواند به حقیقتی عمیق و واقعی دست یابد.
دردی دن را که دوای دل است
درد گرفتیم بباید کشید
هوش مصنوعی: به معنای این جمله می‌توان گفت: اگر دردی وجود داشته باشد که علاج دل باشد، باید آن را تحمل کنیم.
شور می و ساغر از آن روز خاست
کان نمکین لب، لب ساغر مکید
هوش مصنوعی: از آن روزی که لب‌های شیرین و نمکین او، به ساغر می‌چشید، احساس شوق و سرخوشی در من ایجاد شد.
تلخ حدیثی است تو را دلنواز
تنگ دهانیست تو را کس ندید
هوش مصنوعی: حرفی که من می‌زنم تلخ و ناگوار است، اما دلنواز و دلنشین است. تو در تنگنا هستی و کسی هیچ‌وقت تو را نمی‌بیند.
سایه صفت، با همه افتادگی
در عقب وصل تو خواهم دوید
هوش مصنوعی: من با تمام وجود و با تمام خضوع و فروتنی، در کنار تو می‌دوم و سایه‌وار به دنبال تو خواهم بود.
عشق تو تا ظل همایون فکند
طوطی عقل از سر سلمان پرید
هوش مصنوعی: عشق تو آن‌قدر عالی و بزرگ است که عقل و خرد را از من دور کرده و از سر من پریده است.

حاشیه ها

1388/08/15 21:11
mareshtani

mesraje dowom(dastbesad jama sarasar)1
---
پاسخ: با تشکر، به صورت «دست زد و جامه سراسر درید» تصحیح شد.