گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۱

ما رقمی می‌کشیم، تا به چه خواهد کشید
ما قدمی می‌زنیم، تا به چه خواهد رسید
قبله و مذهب بسی است، یار یکی بیش نیست
هر که دویی در میان دید یکی را دو دید
کفر سر زلف توست، قبله آتش پرست
دید رخت کاتشی است، آتش از آن رو گزید
من ز جهان بگذرم، وز تو نخواهم گذشت
ور تو به تیغم زنی، از تو نخواهم برید
در همه بحری دهند، جان به امید کنار
لیک درین بحر ما، نیست کناری پدید

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما رقمی می‌کشیم، تا به چه خواهد کشید
ما قدمی می‌زنیم، تا به چه خواهد رسید
هوش مصنوعی: ما چیزی را ترسیم می‌کنیم و نمی‌دانیم سرنوشت آن چه خواهد بود. ما حرکتی انجام می‌دهیم و نمی‌دانیم به کجا خواهد انجامید.
قبله و مذهب بسی است، یار یکی بیش نیست
هر که دویی در میان دید یکی را دو دید
هوش مصنوعی: در دنیا مذهب‌ها و قبله‌های زیادی وجود دارد، اما دلبر و محبوب واقعی تنها یکی است. هرکس که در میان دو چیز تقسیم شده باشد، در واقع فقط یکی را به عنوان دو نشان می‌دهد.
کفر سر زلف توست، قبله آتش پرست
دید رخت کاتشی است، آتش از آن رو گزید
هوش مصنوعی: موهای تو به اندازه‌ای جذاب و فریبنده است که می‌توان آن را به کفر تشبیه کرد. نگاه کردن به چهره‌ات مانند نگریستن به آتش است و آتش به خاطر زیبایی‌ات به سوی تو کشیده می‌شود.
من ز جهان بگذرم، وز تو نخواهم گذشت
ور تو به تیغم زنی، از تو نخواهم برید
هوش مصنوعی: هرچند که از دنیا می‌روم، ولی هرگز تو را فراموش نخواهم کرد. حتی اگر به من آسیب بزنی، نمی‌توانم از عشق تو جدا شوم.
در همه بحری دهند، جان به امید کنار
لیک درین بحر ما، نیست کناری پدید
هوش مصنوعی: در همه دریاها ممکن است جایی برای آرامش و کنار گرفتن وجود داشته باشد، اما در این دریای پر هیاهو و مشکلات، هیچ نقطه‌ی امن و آرامی دیده نمی‌شود.