غزل شمارهٔ ۲۲
چشمه چشم من از سرو قدت یابد آب
رشته جان من از شمع رخت دارد تاب
تشنه لب گِردِ سراپای جهان، گردیدم
نیست سرچشمه به غیر از تو و باقی است سراب
غم سودای تو تا در دل من خانه گرفت
خانهام کرده خراب است غم خانه خراب
آنچنان آتش عشق تو خوش آمد دل را
که بیفتاد به یکبارگی از چشمم آب
دیده از شوق تو تا لذت بیداری یافت
هیچ در چشم من ای دوست نمیآید خواب
عجب از زمره عشاق لبت میمانم
که همه مست و خرابند به یک جرعه شراب
ز چه رو بر همه تابی و نتابی بر من
آفتابا منمت خاک و برین خاک بتاب
روز پرسش که به یک ذره بود گفت و شنید
عاشقان را نبود جز ز دهان تو جواب
زان خلایق که درآیند به دیوان شمار
مثل سلمان عجب از ز آنچه در آید حساب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشمه چشم من از سرو قدت یابد آب
رشته جان من از شمع رخت دارد تاب
هوش مصنوعی: چشمان من مانند چشمهای از زیبایی تو سرازیر است و جان من از روشنی چهرهات انرژی میگیرد و تاب میآورد.
تشنه لب گِردِ سراپای جهان، گردیدم
نیست سرچشمه به غیر از تو و باقی است سراب
هوش مصنوعی: در جستجوی آب و زندگی در تمام دنیا، بارها گشتم و دریافتم که تنها منبع واقعی وجود تو هستی و سایر چیزهایی که میبینم، فقط توهم و فریب هستند.
غم سودای تو تا در دل من خانه گرفت
خانهام کرده خراب است غم خانه خراب
هوش مصنوعی: غم عشق تو در دل من جا گرفته و باعث خراب شدن خانهام شده است. دل شدم خانه خراب غمهایم.
آنچنان آتش عشق تو خوش آمد دل را
که بیفتاد به یکبارگی از چشمم آب
هوش مصنوعی: عشق تو چنان شعلهور است که دل را به شدت تحت تاثیر قرار داده و باعث شده تا اشک از چشمانم بریزد.
دیده از شوق تو تا لذت بیداری یافت
هیچ در چشم من ای دوست نمیآید خواب
هوش مصنوعی: چشم من از شوق دیدار تو دیگر خواب نمیبیند و هیچ چیز جز تو را نمیپذیرد.
عجب از زمره عشاق لبت میمانم
که همه مست و خرابند به یک جرعه شراب
هوش مصنوعی: عجب از گروه عاشقان لب تو که همه به خاطر یک جرعه شراب مست و خراب شدهاند و من هم در میان آنها باقی ماندهام.
ز چه رو بر همه تابی و نتابی بر من
آفتابا منمت خاک و برین خاک بتاب
هوش مصنوعی: چرا به همه چیز و همه کس طاقت و تاب میدهی، اما بر من کمتر تحمل میکنی، ای تابان! من از خاک تو هستم و بر این خاک نور بزن.
روز پرسش که به یک ذره بود گفت و شنید
عاشقان را نبود جز ز دهان تو جواب
هوش مصنوعی: در روزی که همه چیز به یک ذره تقلیل مییابد، در چنین لحظهای عشق و محبت میان عاشقان وجود ندارد و تنها جوابهای این عشق از کلام تو به گوش میرسد.
زان خلایق که درآیند به دیوان شمار
مثل سلمان عجب از ز آنچه در آید حساب
هوش مصنوعی: کسانی که به شمارش میآیند مانند سلمان، عجیب است از آنچه که در حساب آنها در میآید.
حاشیه ها
1398/12/03 21:03
منصور
بیت دوم "گردد" نادرست و "گرد" درست است