غزل شمارهٔ ۲۱۶
دل ز وصل او نشان بینشانی میدهد
جان به دیدارش امید آن جهانی میهد
جوهر فر دهانش طالب دیدار را
بر زبان جان جواب « لن ترانی» میدهد
جز سرشک لاله رنگم در نمیآید به چشم
کو نشانی زان عذار ارغوانی میدهد
دیده بر راه صبا دارم که از خاک رهش
میرسد وز گرد راهم ارمغانی میدهد
زندگی از باد مییابم که او در کوی دوست
میشود بیمار و زآنجا زندگانی میدهد
نرگسش در عین مستی دم به دم چشم مرا
ساغری از خون لبالب، دوستگانی میدهد
زخم شمشیر تو را میرم که در هر ضربتی
جان سلمان را حیات جاودانی میدهد
غزل شمارهٔ ۲۱۵: آن که باشد که تو را بیند و عاشق نشود؟غزل شمارهٔ ۲۱۷: یار دل میجوید و عاشق روانی میدهد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ز وصل او نشان بینشانی میدهد
جان به دیدارش امید آن جهانی میهد
هوش مصنوعی: دل از ارتباط با او علامتهای بینظیری نشان میدهد و جان به خاطر دیدارش امیدی به زندگی دیگری پیدا میکند.
جوهر فر دهانش طالب دیدار را
بر زبان جان جواب « لن ترانی» میدهد
هوش مصنوعی: جوهر کلام او، که نشان از عشق و اشتیاق به دیدار دارد، به زبان روح پاسخ میدهد که هرگز مرا نخواهی دید.
جز سرشک لاله رنگم در نمیآید به چشم
کو نشانی زان عذار ارغوانی میدهد
هوش مصنوعی: جز اشکهای سرخ گل لاله، هیچ رنگی از من در نمیآید و چشمی نشانی نمییابد که آن چهرهی ارغوانی چه زیبایی را به نمایش میگذارد.
دیده بر راه صبا دارم که از خاک رهش
میرسد وز گرد راهم ارمغانی میدهد
هوش مصنوعی: من چشمانم را به جستجوی نسیم صبح دوختهام که از خاک سرزمینش میگذرد و با خود، هدایایی از گرد و غبار را به من میآورد.
زندگی از باد مییابم که او در کوی دوست
میشود بیمار و زآنجا زندگانی میدهد
هوش مصنوعی: من زندگی را از نسیمی میگیرم که در محله دوست بیمار میشود و از آنجا به من حیات میبخشد.
نرگسش در عین مستی دم به دم چشم مرا
ساغری از خون لبالب، دوستگانی میدهد
هوش مصنوعی: چشمهای نرگس او به رغم حالت مستیاش، مدام به من نگاهی میاندازد که پر از اشک و غم است و این نگاهها همچون جامی پر از خون، به من احساس درد و عاشقانهگی میدهد.
زخم شمشیر تو را میرم که در هر ضربتی
جان سلمان را حیات جاودانی میدهد
هوش مصنوعی: زخم شمشیر تو به من این قدرت را میدهد که با هر ضربهای که به سلمان میزنم، او را برای همیشه زنده نگه دارم.
حاشیه ها
1393/08/16 04:11
حافظ
با سلام
در بیت دوم «جوهر فر» ثبت شده که اشتباه است و درست آن «جوهر فرد» میباشد که بحثی است ریشه دار در فلسفه و کلام به نام «جزء تجزیه ناپذیر» یا «اتم».
این بیت سلمان مشابه این بیت از حافظ است: «بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد که دهان تو در این نکته خوش استدلالی است»