غزل شمارهٔ ۲۱۱
از چشم من خیال قدش کی برون رود؟
سروی است ناز از لب جو سرو چون رود؟
بنشست در درونم و غیر از خیال یار
رخصت نمیدهد که کسی در درون رود
دانی که در دل تو کی آید جمال یار؟
وقتی که هردو عالمت از دل برون رود
از کوی دوست باز نپیچم عنان اگر
بینم به چشم خویش که سیلاب خون رود
گر نی کمند زلف درازت شود سبب
چون آه من بدین فلک نیلگون رود
واعظ برو فسانه مخوان و فسون مدم!
کی درد عاشقی به فسان فسون رود
یک ذره از محبت سلمان اگر نهند
بر کوه، او چو ذره قرار و سکون رود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از چشم من خیال قدش کی برون رود؟
سروی است ناز از لب جو سرو چون رود؟
هوش مصنوعی: از نظر من، تصویر قد او هرگز از ذهنم نمیرود. همچنان که سرو نازنینی از کنار جویبار عبور میکند، خاصیتی دارد که هرگز از خاطرم پاک نمیشود.
بنشست در درونم و غیر از خیال یار
رخصت نمیدهد که کسی در درون رود
هوش مصنوعی: در دل من نشسته و اجازه نمیدهد هیچ کس جز خیال محبوب وارد قلبم شود.
دانی که در دل تو کی آید جمال یار؟
وقتی که هردو عالمت از دل برون رود
هوش مصنوعی: میدانی که زیبایی محبوب در دل تو کی جلوهگر میشود؟ زمانی که هر دو جهان از قلبت خارج شود.
از کوی دوست باز نپیچم عنان اگر
بینم به چشم خویش که سیلاب خون رود
هوش مصنوعی: من از مسیر دوستی خارج نخواهم شد، حتی اگر ببینم سیلاب خون به راه افتاده باشد.
گر نی کمند زلف درازت شود سبب
چون آه من بدین فلک نیلگون رود
هوش مصنوعی: اگر کمند زلف بلند تو باعث درد و اندوهم شود، همانند آه من، به این آسمان کبود خواهد رفت.
واعظ برو فسانه مخوان و فسون مدم!
کی درد عاشقی به فسان فسون رود
هوش مصنوعی: واعظ، دیگر از داستانها و جادوها صحبت نکن! عشق واقعی به سخره و قصههای بیمحتوا نمیچربد.
یک ذره از محبت سلمان اگر نهند
بر کوه، او چو ذره قرار و سکون رود
هوش مصنوعی: اگر حتی یک ذره از محبت سلمان را بر کوه بگذارند، آن کوه به اندازه یک ذره آرام و بیحرکت خواهد شد.
حاشیه ها
1388/08/15 20:11
mareshtani
mesraje dowom(sarwe)mesrajeawale beide tschharom(napetscham)1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.