گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۰

سر سودای تو هرگز ز سر ما نرود
برود این سر سودایی و سودا نرود
پرتو نور تجلی رخت، ممکن نیست
که اگر کوه ببیند دلش از جا نرود
پای سست است و رهم دور از آن می‌ترسم
که سر من برود در طلب و پا نرود
هر که را گوشه دل خلوت خاص تو بود
دلش از گوشه خلوت به تماشا نرود
عشقت آمد به سرم وز من مسکین به ستم
عقل و دین بستد و دانم که بدینها نرود
سیل خون دل ما می‌رود از دیده بگو
با خیال تو که در خون دل ما نرود
ما دلی ناسره داریم به بازار غمت
درم قلب ندانم برود یا نرود
چند گویی که دلم رفت به خوبان سلمان!
دیده بردوز و دل از دست مده تا نرود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر سودای تو هرگز ز سر ما نرود
برود این سر سودایی و سودا نرود
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو هرگز از وجود ما جدا نخواهد شد، حتی اگر این جنون و دیوانگی برطرف شود.
پرتو نور تجلی رخت، ممکن نیست
که اگر کوه ببیند دلش از جا نرود
هوش مصنوعی: نور زیبایی و جلوه چهره‌ات آن‌قدر درخشان است که اگر کوه این نور را ببیند، قلبش نمی‌تواند در جای خود بماند و به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
پای سست است و رهم دور از آن می‌ترسم
که سر من برود در طلب و پا نرود
هوش مصنوعی: پاهایم ناتوان است و ترس من این است که در پی چیزی بروم و نتوانم پیش بروم.
هر که را گوشه دل خلوت خاص تو بود
دلش از گوشه خلوت به تماشا نرود
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش گوشه‌ای مخصوص به تو دارد، نمی‌تواند دلش را از آن جا به تماشا و نگاه به دیگران بکشاند.
عشقت آمد به سرم وز من مسکین به ستم
عقل و دین بستد و دانم که بدینها نرود
هوش مصنوعی: عشق تو چنان بر من مسلط شد که هم عقل و هم دینم را از من گرفتند و می‌دانم که این وضعیت ادامه نخواهد داشت.
سیل خون دل ما می‌رود از دیده بگو
با خیال تو که در خون دل ما نرود
هوش مصنوعی: اشک‌های ما از عشق تو به اندازه‌ای زیاد است که شبیه سیل می‌شود. اما به یاد تو می‌گویم که این درد و رنجی که در دل داریم، سرنوشت ماست و نباید از آن برود.
ما دلی ناسره داریم به بازار غمت
درم قلب ندانم برود یا نرود
هوش مصنوعی: ما دلی شکسته و نگران داریم که به بازار غم تو می‌رود، اما نمی‌دانم که آیا قلبم خواهد رفت یا نه؟
چند گویی که دلم رفت به خوبان سلمان!
دیده بردوز و دل از دست مده تا نرود
هوش مصنوعی: چند بار می‌گویی که دلم به دلبرهای سلمان رفته است! چشم‌هایت را ببند و دل را از دست نده تا از دست نرود.

حاشیه ها

1388/08/15 20:11
mareshtani

mesraje awale beide haftom(ke)hasfshawad
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.