غزل شمارهٔ ۲۰۴
دوشم آن گلچهره در آغوش بود
حبذا وقتی که ما را دوش بود
لب به لب، رخسار بر رخسار بد
رو به رو، آغوش بر آغوش بود
هرچه آن جز باده بد، مکروه گشت
آنچه غیر از دوست بد، فرموش بود
از می لعل لبش تا صبحدم
بانگ «هایاهای و نوشانوش» بود
از نشاط جرعه پیمان ما
عقل و جان سرمست و دل مدهوش بود
از خروش ما فلک بد در خروش
تا خروس صبحدم خاموش بود
زهره و خورشید را از رشک ما
بر فلم خون جگر بر جوش بود
صبح ناگه از سر ما برگرفت
پرده پب را که آن سرپوش بود
عزم رفتن کرد حالی دلبرم
آن هم از بد گفتن بد گوش بود
ریخت سلمان در پیش، از دیدگان
گوهری کز لطف او، در گوش بود
غزل شمارهٔ ۲۰۳: آنجا که عشق آمد کجا پند و خرد را جا بود؟غزل شمارهٔ ۲۰۵: گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوشم آن گلچهره در آغوش بود
حبذا وقتی که ما را دوش بود
هوش مصنوعی: دیروز آن زیبای دلنواز در آغوشم بود. چقدر خوب بود که ما را در آن لحظه در آغوش داشت.
لب به لب، رخسار بر رخسار بد
رو به رو، آغوش بر آغوش بود
هوش مصنوعی: دو نفر به هم نزدیک شده و در تماس هستند، به طوری که صورتها و آغوشهایشان به یکدیگر میرسد.
هرچه آن جز باده بد، مکروه گشت
آنچه غیر از دوست بد، فرموش بود
هوش مصنوعی: هر چیزی که جز شراب خوب باشد، نامطلوب و ناپسند است و هر چیزی که غیر از دوستی باشد، فراموش میشود.
از می لعل لبش تا صبحدم
بانگ «هایاهای و نوشانوش» بود
هوش مصنوعی: تا صبح، صدای «هایا، های» و نوشیدن از لبان لعلش به گوش میرسید.
از نشاط جرعه پیمان ما
عقل و جان سرمست و دل مدهوش بود
هوش مصنوعی: نوشیدن از پیمانه ما باعث شادی و سرخوشی عقل و روح شده و دل را در حالت حیرت میآورد.
از خروش ما فلک بد در خروش
تا خروس صبحدم خاموش بود
هوش مصنوعی: به خاطر صدای بلند و خروش ما، آسمان هم در حال تکاپو است، تا اینکه هنگام صبح، صدای خروس خاموش شود.
زهره و خورشید را از رشک ما
بر فلم خون جگر بر جوش بود
هوش مصنوعی: زهره و خورشید از زیبایی و جذابت ما غیرت دارند و به همین خاطر، از شوق و حسادت، دلشان میسوزد و به حال ما خون گلوبهای به جوش آمده است.
صبح ناگه از سر ما برگرفت
پرده پب را که آن سرپوش بود
هوش مصنوعی: ناگهان صبح فرا رسید و پرده شب را از سر ما کنار زد، و آن پرده نماد تاریکی و خواب بود.
عزم رفتن کرد حالی دلبرم
آن هم از بد گفتن بد گوش بود
هوش مصنوعی: دلبرم تصمیم به رفتن گرفته، به خاطر حرفهای بدی که زده شد، او به واسطهی این بدگوییها بیصدا مانده است.
ریخت سلمان در پیش، از دیدگان
گوهری کز لطف او، در گوش بود
هوش مصنوعی: سلمان در پیش نظرها شاداب و درخشان است، چنان که گوهری درخشان از محبت او در گوشها حس میشود.
حاشیه ها
1392/09/19 01:12
درود
در بیت هفتم مصرع دوم "فلک" را "فلم" نوشته اید...
در بیت هشتم مصرع دوم "پرده شب " صحیح است نه پپ!