گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۲

آن پری کیست که از عالم جان روی نمود؟
وین چه حوری است که بر ما در فردوس گشود؟
دل به پروانه غم شمع من از من بستند
می به پیمانه جان لعل تو بر من پیمود
گرچه آواز رباب است مخالف با شرع
راستی او ره تحقیق به عشاق نمود
در گل تیره ما گشت نهان خورشیدی
روی خورشید به گل چون بتوانم اندود
ما چو عودیم بر آتش، مکش از پا دامن
کز وفا دود برآید چه زیانت زان دود؟
عمر ما کم شد و عشق تو فزون پنداری
کانچه کم گشت زعمرم همه در عشق فزود
آنچنان نازکی ای گل که اگر با تو نسیم
دم زند، روی تو چون لاله شود خون آلود
دیده ما به خیال لب عنابی تو
بس که از جام زجاجی عنبی می‌ پالود
بنشستیم پس پرده تقوی، عمری
ناگهان باد هوا آمد و آن پرده ربود
سود سلمان همه این است که سر بر در تو
سود و سرمایه خود را چه زیان کرد و چه سود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن پری کیست که از عالم جان روی نمود؟
وین چه حوری است که بر ما در فردوس گشود؟
هوش مصنوعی: چه موجود زیبایی است که از دنیای روح و جان به ما نمایان شده است؟ و این چه فرشته‌ای است که در بهشت بر ما گشوده است؟
دل به پروانه غم شمع من از من بستند
می به پیمانه جان لعل تو بر من پیمود
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم پروانه‌ی شمع تو آزرده است و جانم همچون پیمانه‌ای از شراب، لعل وجود تو را احساس می‌کند.
گرچه آواز رباب است مخالف با شرع
راستی او ره تحقیق به عشاق نمود
هوش مصنوعی: هر چند صدای رباب با اصول دین سازگار نیست، اما او راه جستجو و حقیقت را به عاشقان نشان داد.
در گل تیره ما گشت نهان خورشیدی
روی خورشید به گل چون بتوانم اندود
هوش مصنوعی: در گل تیره‌ای که داریم، خورشیدی پنهان است. اگر بخواهم آن را به وجود آورم، مانند خورشید است که بر روی گل می‌تابد.
ما چو عودیم بر آتش، مکش از پا دامن
کز وفا دود برآید چه زیانت زان دود؟
هوش مصنوعی: ما مانند عود هستیم که بر روی آتش می‌سوزیم، پس پای دامن خود را نکش زیرا از وفا دود برمی‌خیزد و چه زیانی از آن دود به تو می‌رسد؟
عمر ما کم شد و عشق تو فزون پنداری
کانچه کم گشت زعمرم همه در عشق فزود
هوش مصنوعی: عمر ما کوتاه شد و عشق تو بیشتر به نظر می‌آید. گویی هر چه از عمرم کم شده، همه‌اش در عشق تو افزوده است.
آنچنان نازکی ای گل که اگر با تو نسیم
دم زند، روی تو چون لاله شود خون آلود
هوش مصنوعی: تو آنقدر ظریف و لطیفی، که اگر نسیمی به تو نزدیک شود، رنگ چهره‌ات مانند لاله‌ای خونین خواهد شد.
دیده ما به خیال لب عنابی تو
بس که از جام زجاجی عنبی می‌ پالود
هوش مصنوعی: چشم ما فقط به تصور لب‌های سرخ و شرابی تو مشغول است، چرا که از لیوان شفاف شرابی مانند تو، بسیار نوشیده‌ایم.
بنشستیم پس پرده تقوی، عمری
ناگهان باد هوا آمد و آن پرده ربود
هوش مصنوعی: ما در پناه تقوا و اخلاق نشسته بودیم، اما ناگهان زمان به سرعت گذشت و آن پناهگاه از ما گرفته شد.
سود سلمان همه این است که سر بر در تو
سود و سرمایه خود را چه زیان کرد و چه سود
هوش مصنوعی: سود سلمان تنها در این است که در درگاه تو سربلند است. او هیچ چیزی را از دست نداده و هیچ سودی به دست نیاورده است.

حاشیه ها

1388/08/15 01:11
mareshtani

banasare man beide shashom as in ghasal hasfshawad sera dar ghasale qabli maskur ast