گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۰

خیال زلف تو چشمم به خواب می‌بیند
دلم ز شمع جمال تو تاب می‌بیند
کسی که چشمه آب حیات لعل تو دید
برون از آن همه عالم سراب می‌بیند
به غیر عشق تو در دیده هر چه می‌آید
نظر معاینه نقشش بر آب می‌بیند
ندیم چشمم از آن است چشم مخمورت
که در زجاجی چشمم شراب می‌بیند
خیالش از دل و چشمم نمی‌رود بیرون
کجا رود که شراب و کباب می‌بیند
دلا مگرد به عهدش قوی که عهد حبیب
خرد ضعیف چو عهد حباب می‌بیند
نهاد دل، همگی بر وفای او سلمان
نهاد خویش از آن رو خراب می‌بیند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیال زلف تو چشمم به خواب می‌بیند
دلم ز شمع جمال تو تاب می‌بیند
هوش مصنوعی: چشمم در خواب، تصور زلف زیبای تو را می‌کند و دلم در روشنایی زیبایی تو، شمع نور می‌بیند.
کسی که چشمه آب حیات لعل تو دید
برون از آن همه عالم سراب می‌بیند
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی و جذابیت تو را درک کند، در مقایسه با آنچه در جهان وجود دارد، فقط چیزهای بی‌ارزش و توخالی را خواهد دید.
به غیر عشق تو در دیده هر چه می‌آید
نظر معاینه نقشش بر آب می‌بیند
هوش مصنوعی: هر چیزی جز عشق تو در چشم من بیهوده است و فقط مثل تصویری که بر روی آب منعکس می‌شود، گذرا و بی‌ارزش است.
ندیم چشمم از آن است چشم مخمورت
که در زجاجی چشمم شراب می‌بیند
هوش مصنوعی: دوست من، چشم زیبایت موجب شگفتی و خوشحالی‌ام است، زیرا در چشمانم همچون شیشه‌ای که در آن شراب وجود دارد، احساس خوشبختی می‌کنم.
خیالش از دل و چشمم نمی‌رود بیرون
کجا رود که شراب و کباب می‌بیند
هوش مصنوعی: هیچ وقت یاد او از دل و چشمم نمی‌رود. او کجا خواهد رفت که در هر جا شراب و کباب را می‌بیند؟
دلا مگرد به عهدش قوی که عهد حبیب
خرد ضعیف چو عهد حباب می‌بیند
هوش مصنوعی: ای دل، به پیمان‌های محکم، دل نبند؛ چرا که پیمان دوست، همچون حبابی است که به راحتی می‌ترکد و ناپایدار است.
نهاد دل، همگی بر وفای او سلمان
نهاد خویش از آن رو خراب می‌بیند
هوش مصنوعی: دل همه بر وفاداری او اقبال دارد، اما خود او حال و روز خوبی ندارد و در وضع بدی به سر می‌برد.

حاشیه ها

1398/10/22 14:12

خود ضعیف چو عهد حباب می بیند----بنظر بهتر معنی را میرساند