غزل شمارهٔ ۱۹۲
بوی زلف او دماغ جان معطر میکند
یاد روی او چراغ دل منور میکند
یک جهان دیوانه در زنجیر دارد زلف او
که به سر خود هریکی سودای دیگر میکند
صورت ماهیت رویش نبیند هر کسی
هر کسی با خویشتن نقشی مصور میکند
سینهام بر آتش است و دم نمییارم زدن
ز آنکه گر لب میگشایم شعله سر بر میکند
جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من
بوی جان میآید و مجلس معطر میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بوی زلف او دماغ جان معطر میکند
یاد روی او چراغ دل منور میکند
هوش مصنوعی: عطر موهای او روح و جانم را خوشبو میکند و یاد صورت او، چراغ دل مرا روشن میسازد.
یک جهان دیوانه در زنجیر دارد زلف او
که به سر خود هریکی سودای دیگر میکند
هوش مصنوعی: زلف او مانند زنجیری است که بسیاری را دیوانه کرده و هرکسی به نوعی در دام آن گرفتار شده و آرزوی خاصی در سر دارد.
صورت ماهیت رویش نبیند هر کسی
هر کسی با خویشتن نقشی مصور میکند
هوش مصنوعی: هرکسی نمیتواند حقیقت و زیبایی ازلی را به طور کامل درک کند، زیرا هر فرد بر اساس تجربیات و دیدگاههای خود تصویری از واقعیت میسازد.
سینهام بر آتش است و دم نمییارم زدن
ز آنکه گر لب میگشایم شعله سر بر میکند
هوش مصنوعی: سینهام پر از درد و آتش است، اما نمیتوانم فریاد بزنم. چون اگر زبان به سخن بیاورم، آتش درد بیشتر شعلهور خواهد شد.
جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من
بوی جان میآید و مجلس معطر میکند
هوش مصنوعی: دل من مانند عود میسوزد و از نفسهای من بویی خوش بهوجود میآید که فضای مجلس را معطر میکند.
حاشیه ها
1388/08/15 00:11
mareshtani
inghasal takmilnest wa ba ghasale qabli moqajesa shawad
1390/11/05 19:02
سعید مزروعیان
صورت صحیح مصرع2بیت2"کزسرخود هریکی سودای دیگرمیکند"