غزل شمارهٔ ۱۹۱
هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
هر کسی با خویشتن نقشی مصور میکند
جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من
بوی جان میآید و مجلس معطر میکند
سینهام پر آتش است و دم نمییارم زدن
زانکه گر لب میگشایم دود سر بر میکند
در فراقش مینویسم نامهای وز دست من
خامه خون میگرید و خط خاک بر سر میکند
شرح سودای دل ریشم، سواد نامه را
چون سواد چشم من هر دم به خون تر میکند
بوی انفاس نسیم خاک کویت میدهد
زان روایتها که باد روحپرور میکند
گر غم عشقت مجرد ساخت سلمان را چه شد؟
کوی عشق است اینکه سلمان را قلندر میکند
غزل شمارهٔ ۱۹۰: هر شب این اندیشه در بر غنچه را دل خون کندغزل شمارهٔ ۱۹۲: بوی زلف او دماغ جان معطر میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
هوش مصنوعی: هر لحظه عشق او به شکلی جدید ظهور میکند و در دل هر کسی دردی از عشق او به وجود میآید که آن فرد را به سمت آرزویی دیگر میکشاند.
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
هوش مصنوعی: شخصی که به تمام ویژگیهای خود آگاه است و به خودشناسی رسیده، نمیدانم چرا هر بار که به آینه نگاه میکند، خود را با آن مقایسه میکند.
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
هر کسی با خویشتن نقشی مصور میکند
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند حقیقت واقعی چهره را ببیند، زیرا هر فردی با توجه به درون خود، تصویری خاص و متفاوت از آنچه میبیند، در ذهن خود ترسیم میکند.
جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من
بوی جان میآید و مجلس معطر میکند
هوش مصنوعی: دل من مانند عود میسوزد و از نفسهای من بویی خوش به مشام میرسد که فضای جمع را عطرآگین میکند.
سینهام پر آتش است و دم نمییارم زدن
زانکه گر لب میگشایم دود سر بر میکند
هوش مصنوعی: سینهام پر از آتش است و نمیتوانم فریاد بزنم، زیرا اگر دهانم را باز کنم، دود بلند میشود.
در فراقش مینویسم نامهای وز دست من
خامه خون میگرید و خط خاک بر سر میکند
هوش مصنوعی: در دوری او نامهای مینویسم و از چشمانم مثل خون، جوهر میریزد و نوشتهام را به وضوح کمرنگ میکند.
شرح سودای دل ریشم، سواد نامه را
چون سواد چشم من هر دم به خون تر میکند
هوش مصنوعی: دل و احساس من همچنان در حال بیان و توصیف غم و عشق است. نوشتهها و کلمات من مانند رنگ چشمهایم همیشه متاثر و غمگین به نظر میرسند، و هر لحظه با اشک و خون خود آنها را پر میکنم.
بوی انفاس نسیم خاک کویت میدهد
زان روایتها که باد روحپرور میکند
هوش مصنوعی: عطر نفسهای نسیم از خاک دیارت به مشام میرسد، به خاطر داستانهایی که باد دلانگیز را روایت میکند.
گر غم عشقت مجرد ساخت سلمان را چه شد؟
کوی عشق است اینکه سلمان را قلندر میکند
هوش مصنوعی: اگر غم عشق تو سلمان را تنها کرده، چه فرق میکند؟ اینجا کوی عشق است و همین باعث میشود که سلمان به حالتی عارفانه و آزاد زندگی کند.
حاشیه ها
1397/06/04 19:09
میترا
سلام بردوستان شعر خوان وشعر دوست و شاعر ،
درفراقت می نویسم نامه و از فرط غم
خامه خون می گرید و خط ، خاک برسر می کند .
1397/06/04 19:09
میترا
در فراقش صحیح است . با پوزش .
1399/05/30 16:07
مجتبی رجایی
در فراقش صحیح است
همینم نوشته