گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹

قبله ما نیست، جز محراب ابروی شما
دولت ما نیست، الا در سر کوی شما
روز محشر، در جواب پرسش سودای کفر
هیچ دست آویز ما را نیست، جز موی شما
ماه تابان را شبی نسبت، به رویت، کرده‌ام
سالها شد، تا خجالت دارم، از روی شما
مرده خاکم که او می‌پرورد سروی چو تو
زنده بادم که او می‌آورد بوی شما
این‌که بر چشمم، سیاه و تنگ دل یاری، ولی
کس نمی‌گوید حدیث سخت، در روی شما
بر نمی‌دارم سر از زانو، ز رشک طره‌ات
تا چرا سر بر نمی‌دارد، ز زانوی شما
چشم تنگت، ترک‌تاز و حاجبت پیشانی است
زان نمی‌آید کسی در چشم جادوی شما
گر بَدَم گویی و نیکویی، به هر حالت که هست
هست، سلمان، از میان جان، دعا گوی شما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قبله ما نیست، جز محراب ابروی شما
دولت ما نیست، الا در سر کوی شما
هوش مصنوعی: قبله و方向 ما به سمت ابروی شما است و هیچ خوشبختی و سعادت برای ما وجود ندارد جز در کنار شما و در کوی شما.
روز محشر، در جواب پرسش سودای کفر
هیچ دست آویز ما را نیست، جز موی شما
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمانی که مورد پرسش قرار می‌گیریم و هیچ دلیلی برای کفر و انکار نخواهیم داشت، تنها چیزی که می‌توانیم به آن تکیه کنیم، موهای شماست.
ماه تابان را شبی نسبت، به رویت، کرده‌ام
سالها شد، تا خجالت دارم، از روی شما
هوش مصنوعی: سال‌هاست که به خاطر زیبایی و نور چهره‌ات خجالت می‌کشم و بر اثر این احساس، شب‌هایی را به یاد ماه روشن گذرانده‌ام.
مرده خاکم که او می‌پرورد سروی چو تو
زنده بادم که او می‌آورد بوی شما
هوش مصنوعی: من خاکی مرده هستم که او از دل خود سروی مانند تو را پرورش می‌دهد. من زنده‌ام به واسطه‌ی او که بوی شما را برایم می‌آورد.
این‌که بر چشمم، سیاه و تنگ دل یاری، ولی
کس نمی‌گوید حدیث سخت، در روی شما
هوش مصنوعی: اینکه یار من چشمانش تیره و دلش تنگ است، اما هیچ‌کس دربارهٔ درد‌های سنگین در چهره تو صحبت نمی‌کند.
بر نمی‌دارم سر از زانو، ز رشک طره‌ات
تا چرا سر بر نمی‌دارد، ز زانوی شما
هوش مصنوعی: من سرم را از زانویم بلند نمی‌کنم، به خاطر حسادت به موی تو. چرا زانوهای تو هم سرشان را بلند نمی‌کنند؟
چشم تنگت، ترک‌تاز و حاجبت پیشانی است
زان نمی‌آید کسی در چشم جادوی شما
هوش مصنوعی: چشمانت که تنگ و باریک است، مانند جنگجویانی حمله‌ور است و ابروهایت مانند پیشانی جنگجویی می‌ماند. به همین خاطر کسی نمی‌تواند در جاذبه‌ی چشمان سحرآمیزت نفوذ کند.
گر بَدَم گویی و نیکویی، به هر حالت که هست
هست، سلمان، از میان جان، دعا گوی شما
هوش مصنوعی: اگر به من بدگویی کنی یا خوبی، در هر حالتی که هستی، سلمان، از عمق جان برای تو دعا می‌کنم.

حاشیه ها

1388/08/10 01:11
mareshtani

mesraje awale beide tschharom4(sarwe)
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1388/08/10 01:11
mareshtani

(bahre delat)
az mesraje awale beide panjom hazf shawad
---
پاسخ: با تشکر، عبارت مذکور از انتهای مصرع حذف شد.

1388/08/10 01:11
mareshtani

mesraje dowome beide shashom(ta tschera)
---
پاسخ: با تشکر، «چر» با «چرا» جایگزین شد.

1391/04/21 22:06
رامین

با سلام و تشکر بسیار بابت مجموعه ارزشمند کنجور
وزن مصرع اول بیت آخر صحیح نیست. اگر گرم به گر تبدیل بشود وزن کامل خواهد شد: گر بدم گویی و نیکویی...

1392/08/02 16:11
علی

ترک تازی به جای تر تاز باید باشد در مصرع اول بیت 7.
ونیز در مصرع اول بیت 8 به جای گر بدم ،گرم بدم نوشته شده است.

1392/08/02 21:11
امین کیخا

ترک تاز درست است یعنی ترک تازنده همان که دوستان گمان کردند درست است اما چشم تنگ هم که علامت مغول ها است هم خود سند و فرنودی کمک کننده است

1398/09/18 15:12

یک بیت مانده به آخر----چشم تنگت،ترک تاز و حاجبت.......---درست است