گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۶

چشم مخمور تو مستان را به هم بر می‌زند
شور عشقت، عاشقان را حلقه بر در می‌زند
دل همی نالد چو چنگ عشق تیز آهنگ او
در دل عشاق هر دم راه دیگر می‌زند
چشم عیارت به قصد خون خلقی، دم به دم
تیغ‌های تیر مژگان را به هم بر می‌زند
گوهر کان از کجا یابد دل من چو مدام
قفل یاقوت لبت بر درج گوهر می‌زند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم مخمور تو مستان را به هم بر می‌زند
شور عشقت، عاشقان را حلقه بر در می‌زند
هوش مصنوعی: چشم مست تو باعث می‌شود که عاشقان به یکدیگر بیفتند و در شور و شوق عشق تو غرق شوند، چنانکه آن‌ها را به دور خود جمع می‌کند و به در خانه‌ات می‌کشاند.
دل همی نالد چو چنگ عشق تیز آهنگ او
در دل عشاق هر دم راه دیگر می‌زند
هوش مصنوعی: دل مانند چنگی ناله می‌زند، چرا که عشق با آهنگ تند خود در دل عاشقان هر لحظه راهی تازه پیدا می‌کند.
چشم عیارت به قصد خون خلقی، دم به دم
تیغ‌های تیر مژگان را به هم بر می‌زند
هوش مصنوعی: چشم زیبا و دلربای تو با نگاهی که می‌تواند جان‌ها را بگیرد، هر لحظه تیرهای مژگانت را به طور مداوم به حرکت در می‌آورد.
گوهر کان از کجا یابد دل من چو مدام
قفل یاقوت لبت بر درج گوهر می‌زند
هوش مصنوعی: دل من نمی‌تواند به سرچشمه‌ی واقعی خود دست یابد، چرا که همواره در آرزوی زیبایی و نیکی‌های تو است. لب‌های تو همچون قفلی بر گنجی از محبت و زیبایی‌اند، که دل من می‌کوشد تا به آن دست یابد.