غزل شمارهٔ ۱۸۲
جان ما را دل بماند از ما و ما را دل نماند
عمرم از در راند و عمری بر زبان نامم نماند
لطف کرد امروز و بازم خواند و دیدارم نمود
صورتی خوشرو نمود انصاف نیکم باز خواند
خاطرش باز آمد و دل ماند در بندش مرا
خاطر او باد با جا، گر دل من ماند ماند
آب چشمم دید و آمد بر من خاکیش رحم
باد صد رحمت بر آب دیده کین آتش نشاند
ساقیا جامی به روی دوستان پر کن که من!
جرعه این جام را بر دشمنان خواهم فشاند
آنچه چشمم دیده است از فرقتت، روزی مجال
گر در افتد اشک یک یک با تو خواهد باز راند
گر خطایی دیدهای از من، تو آن از من مبین
کین گناه ایام کرد و جرمش از سلمان ستاند
غزل شمارهٔ ۱۸۱: تو را آنی است در خوبی که هرکس آن نمیداندغزل شمارهٔ ۱۸۳: زلف و رخسار تو را شام و سحر چون خواند؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان ما را دل بماند از ما و ما را دل نماند
عمرم از در راند و عمری بر زبان نامم نماند
هوش مصنوعی: دل ما را ترک کرد و ما هم بیدل هستیم. زندگیام از درهای مختلف گذشت و هیچ نشانی از نامم بر زبانها نمانده است.
لطف کرد امروز و بازم خواند و دیدارم نمود
صورتی خوشرو نمود انصاف نیکم باز خواند
هوش مصنوعی: امروز با مهربانی به من لطف کرد و دوباره مرا ملاقات کرد. چهرهای زیبا از خود نشان داد و با انصاف به من توجه کرد.
خاطرش باز آمد و دل ماند در بندش مرا
خاطر او باد با جا، گر دل من ماند ماند
هوش مصنوعی: یاد او دوباره به یادم برگشت و قلبم در اسارت او باقی ماند. اگرچه دل من آزادی ندارد، اما فکر او همیشه با من است.
آب چشمم دید و آمد بر من خاکیش رحم
باد صد رحمت بر آب دیده کین آتش نشاند
هوش مصنوعی: اشکهای من بر زمین ریخت و دلم به حال خاکیام سوخت. چه بسا که این اشکها که از چشمانم جاری شده است، دلیلی برای شعلهور شدن آتش در جانم شده است.
ساقیا جامی به روی دوستان پر کن که من!
جرعه این جام را بر دشمنان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: ای ساقی، برای دوستانم پیمانهای پر کن، چرا که من این نوشیدنی را بر روی دشمنان خواهم ریخت.
آنچه چشمم دیده است از فرقتت، روزی مجال
گر در افتد اشک یک یک با تو خواهد باز راند
هوش مصنوعی: آنچه که از دوری تو دیدهام، اگر روزی فرصتی پیش بیاید، اشکهایم یکی یکی به سمت تو سرازیر خواهند شد.
گر خطایی دیدهای از من، تو آن از من مبین
کین گناه ایام کرد و جرمش از سلمان ستاند
هوش مصنوعی: اگر از من اشتباهی دیدهای، به من نسبت نده. این خطا کار زمانه است و تقصیر آن بر عهده سلمان است.