گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۹

سلام حال بیماران رسانیدن صبا داند
ولی او نیز بیمارست و می‌ترسم که نتواند
صبا شوریده سودای زلف اوست می‌ترسم
که گستاخی کند ناگه بران در، حلقه جنباند
هوس دارم که درپیچم میانه نامه‌اش خود را
چه می‌پیچم درین سودا مرا چون او نمی‌خواند
اگر صدباره گرداند به سر چون خامه کاتب را
محال است این که تا باشد سر از خطش بپیچاند
سخن در شرح هجرانش، چه رانم کاندر میدان؟
قلم کو می‌رود چون آب، بر جا خشک می‌ماند
به مشتاقان خود وقتی که لطفش نامه فرماید
چه باشد نام درویشی اگر در نامه گنجاند
نهاده چشم بر راه است سلمان تا کجا بادی
ز راهش خیزد از گرد رهش بر دیده بنشاند؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سلام حال بیماران رسانیدن صبا داند
ولی او نیز بیمارست و می‌ترسم که نتواند
هوش مصنوعی: سلام و حال بیماران را فقط نسیم می‌داند. اما خود او نیز در شرایط بیماری قرار دارد و نگرانم که نتواند این کار را انجام دهد.
صبا شوریده سودای زلف اوست می‌ترسم
که گستاخی کند ناگه بران در، حلقه جنباند
هوش مصنوعی: بادِ صبحگاهی که شوق و جنون زلف او را در وجودم به وجود می‌آورد، می‌ترسم ناگهان بی‌پروا شود و در را به هم بزند و با حرکتی غیرمنتظره، حلقه‌ای که در دستانش است، به جنبش درآورد.
هوس دارم که درپیچم میانه نامه‌اش خود را
چه می‌پیچم درین سودا مرا چون او نمی‌خواند
هوش مصنوعی: می‌خواهم در سختی‌های عشقش غرق شوم، اما چه فایده که او من را با این حال نمی‌خواهد و صدا نمی‌زند.
اگر صدباره گرداند به سر چون خامه کاتب را
محال است این که تا باشد سر از خطش بپیچاند
هوش مصنوعی: اگر بارها و بارها هم قلم را بچرخانی، ممکن نیست که کاتب از خطی که نوشته، منحرف شود و سرش را از آن جدا کند.
سخن در شرح هجرانش، چه رانم کاندر میدان؟
قلم کو می‌رود چون آب، بر جا خشک می‌ماند
هوش مصنوعی: در بیان احساساتی که از دوری او دارم، چه بگویم وقتی در میدان عشق هستم؟ قلم که به راحتی و با سرعت می‌نویسد، نمی‌تواند به خوبی نشان دهد که دل من چه می‌کشد، زیرا روی کاغذ تنها آثارش می‌ماند و احساساتم را نمی‌تواند منتقل کند.
به مشتاقان خود وقتی که لطفش نامه فرماید
چه باشد نام درویشی اگر در نامه گنجاند
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند به مشتاقان خود لطف و محبتش را نازل کند، چه ارزشی دارد عنوان درویشی اگر در این لطف قرار گیرد؟
نهاده چشم بر راه است سلمان تا کجا بادی
ز راهش خیزد از گرد رهش بر دیده بنشاند؟
هوش مصنوعی: سلمان چشم به راه است تا ببیند بادی از کجا می‌آید و غبار راهش را بر چشمانش می‌نشاند.

حاشیه ها

1388/08/14 22:11
mareshtani

mesraje awale beide akhir(takojabade)wa mesraje dowomr haminbeid(bardida benshanad)2

1388/08/14 22:11
mareshtani

takojabad
---
پاسخ: طبق پیشنهاد شما، در مصرع اول «گردی» با «بادی» جایگزین شد و غلط مصرع دوم نیز تصحیح شد.

1388/08/20 18:11
mareshtani

lotfan mesraje awalra ham tas heh nomajed(bemaran)
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.