گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۶

جان چو بشنید که آن جان جهان باز آمد
از سر راه عدم رقص کنان باز آمد
ای دل رفته ز پیش من و آزرده به جان
لطف کن با من و باز آی که جان باز آمد
صبح اقبال من از کوه امل سر بر زد
بخت بیدار من از خواب گران باز آمد
رفت و می‌گفت که ‌آیم ز درت روزی باز
هر چه او گفت ازین باب بدان باز آمد
بس که چشمم چو صراحی ز غمش خون بگریست
تا به کامم چو قدح خنده زنان باز آمد
عمر ماضی چو خبر یافت به استقبالش
حالی از راه بپیچید عنان باز آمد
در پی او دل سرگشته نایافته کام
رفت و گردید همه کون و مکان باز آمد
چه طپی ای تن خشکیده چو ماهی در خشک!
جان بپرور که به جوی، آبِ روان باز آمد
جان بر افشان به هوایش چو نسیم ای سلمان!
که بهار تو علیرغم خزان باز آمد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان چو بشنید که آن جان جهان باز آمد
از سر راه عدم رقص کنان باز آمد
هوش مصنوعی: وقتی جان خبر می‌شنود که آن روح بزرگ و زنده دوباره از راه عدم به سوی زندگی آمده، با شوق و شادی به رقص در می‌آید.
ای دل رفته ز پیش من و آزرده به جان
لطف کن با من و باز آی که جان باز آمد
هوش مصنوعی: ای دل، تو که از کنارم رفته‌ای و دلتنگم کرده‌ای، لطفاً به من رحم کن و برگرد، چون برگشتن تو به من جان دوباره می‌بخشد.
صبح اقبال من از کوه امل سر بر زد
بخت بیدار من از خواب گران باز آمد
هوش مصنوعی: صبح خوشحالی من از دامن کوه آرزوها طلوع کرد و شانس من که در خواب عمیقی بود، بیدار شد و به زندگی بازگشت.
رفت و می‌گفت که ‌آیم ز درت روزی باز
هر چه او گفت ازین باب بدان باز آمد
هوش مصنوعی: او رفت و می‌گفت که روزی دوباره به سراغت می‌آید، اما هر چه او گفت، در نهایت همان حرف‌ها را دوباره تکرار کرد و به من بازگشت.
بس که چشمم چو صراحی ز غمش خون بگریست
تا به کامم چو قدح خنده زنان باز آمد
هوش مصنوعی: چشم من به خاطر غم او آنقدر اشک ریخت که مثل یک شیشه شراب پر از خون شد، تا اینکه دوباره به حالت خوشحال و خنده کنان برگشت.
عمر ماضی چو خبر یافت به استقبالش
حالی از راه بپیچید عنان باز آمد
هوش مصنوعی: زمان گذشته وقتی از آمدن عمر آگاه شد، حالتی به خود گرفت و به عقب برگشت.
در پی او دل سرگشته نایافته کام
رفت و گردید همه کون و مکان باز آمد
هوش مصنوعی: دل سرگشته و گم شده در دنیای عشق، به دنبال او می‌گردد و هر جایی از جهان، برای اینکه به او برسد، تلاش می‌کند. در نهایت، پس از تمام این جستجوها، دوباره به سوی او بازمی‌گردد.
چه طپی ای تن خشکیده چو ماهی در خشک!
جان بپرور که به جوی، آبِ روان باز آمد
هوش مصنوعی: ای تن خشکیده، مانند ماهی که در خشکی است، حرکت کن و جانت را پرورش ده، زیرا آب زنده دوباره به جوی بازمی‌گردد.
جان بر افشان به هوایش چو نسیم ای سلمان!
که بهار تو علیرغم خزان باز آمد
هوش مصنوعی: ای سلمان، جان خود را برای عشق او فدای کن، چون نسیم که بهاری دوباره حتی در برابر خزان و سردی‌ها به وجود آمده است.

حاشیه ها

1388/08/14 22:11
mareshtani

mesraje dowome beide shashom eshkaldarad
---
پاسخ: موقتاً با جایگزینی «پیچید» با «بپیچید» مشکل را حل کردیم، تا درستش چه باشد.

1399/12/26 06:02
کاظم ایاصوفی

انتهای مصراع اول بیت چهارم باز درست است نه باد