گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷

ره، خرابات است و درد سالخورده، پیر ما
کس نمی‌داند به غیر از پیر ما، تدبیر ما
خاک را از خاصیت اکسیر اگر، زر می‌کند
ساقیا می‌ده، که ما، خاکیم و می، اکسیر ما
ما که از دور ازل مستیم و عاشق، تا کنون
غالبا صورت نبندد، بعد از این تغییر ما
من غلام هندوی آن سرو آزادم که او
بر سمن بنوشت خطی، از پی تحریر ما
بر شب زلفش گر ای باد صبا، یابی گذر
گو حذر کن، زینهار، از ناله شبگیر ما
ما به سوز آتش دل عالمی می‌سوختیم
گر نه آب چشم ما می‌بود، دامنگیر ما
ای که می‌گویی مشو دیوانه زلفش بگو
تا نجنباند نسیم صبحدم، زنجیر ما
خدمتی لایق نمی‌آید ز ما، در خدمتت
وای بر ما، چون نبخشایی تو بر تقصیر ما
گفته ای سلمان، که من خود را فدایش می‌کنم
زودتر، زنهار کافاتست در تاخیر ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ره، خرابات است و درد سالخورده، پیر ما
کس نمی‌داند به غیر از پیر ما، تدبیر ما
هوش مصنوعی: راه، به سمت مکان‌هایی پر از مشکلات و ناآرامی است و درد و رنجی که سال‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌ایم. تنها فردی که از وضعیت ما خبر دارد و می‌تواند ما را راهنمایی کند، همین پیر ماست. کسی دیگر نمی‌داند که ما چه تدبیری داریم.
خاک را از خاصیت اکسیر اگر، زر می‌کند
ساقیا می‌ده، که ما، خاکیم و می، اکسیر ما
هوش مصنوعی: ساقی، اگر خاکی را به خاصیت اکسیر تبدیل می‌کند و به طلا می‌رسد، پس به ما هم بنوشان که ما از خاک هستیم و شراب، داروی روح ماست.
ما که از دور ازل مستیم و عاشق، تا کنون
غالبا صورت نبندد، بعد از این تغییر ما
هوش مصنوعی: ما از آغاز وجودمان شیدا و عاشق بودیم و تاکنون اکثر اوقات به شکل ظاهری درنیامده‌ایم، از این به بعد هم تغییرات ما ادامه خواهد داشت.
من غلام هندوی آن سرو آزادم که او
بر سمن بنوشت خطی، از پی تحریر ما
هوش مصنوعی: من خدمتگزار آن دختر زیبای هندی هستم که بر درخت سمن، پیامی را برای من نوشت.
بر شب زلفش گر ای باد صبا، یابی گذر
گو حذر کن، زینهار، از ناله شبگیر ما
هوش مصنوعی: اگر بادی از راه برسی و به موهای شب‌تاب او برخورد کنی، به او بگو که مراقب باشد، که مبادا صدای ناله‌های شبانه ما را بشنود و دچار دردسر شود.
ما به سوز آتش دل عالمی می‌سوختیم
گر نه آب چشم ما می‌بود، دامنگیر ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق و درد دل خود، جهانی را در آتش می‌سوزاندیم. اگر نبود آب چشم ما، این مشکلات و دردها بر ما نمی‌افتاد.
ای که می‌گویی مشو دیوانه زلفش بگو
تا نجنباند نسیم صبحدم، زنجیر ما
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی به خاطر زلفش دیوانه نشو، بگو که اگر نسیم صبح به زنجیر ما نجنبد، ما هم بی‌خیال زلف او خواهیم ماند.
خدمتی لایق نمی‌آید ز ما، در خدمتت
وای بر ما، چون نبخشایی تو بر تقصیر ما
هوش مصنوعی: ما از عهده‌ی انجام خدمت شایسته‌ای به تو برنمی‌آییم و این برای ما جای افسوس دارد، چرا که اگر تو از خطاهای ما بگذری، بر ما چه خواهد آمد؟
گفته ای سلمان، که من خود را فدایش می‌کنم
زودتر، زنهار کافاتست در تاخیر ما
هوش مصنوعی: سلمان گفته است که من آماده‌ام خودم را فدای او کنم، اما باید مراقب باشیم که در تأخیر ما ضرر نکنیم.

حاشیه ها

1390/11/03 17:02

این غزل با همین وزن عروضی وشباهت مطلع غزل هم در دیوان خواجو وهم در دیوان ناصر بخارایی وهمدر دیوان خواجه حافظ یافت میشود
"دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیرما"{حافظ}
و باید انصاف داد که غزل خواجه سلمان حتی مطلوب ترازغزل حافظ نشسته است هرچند حافظ باقوافی کمتر شعرش استوارتربنظرمیرسد

1393/03/15 12:06
سید علیرضا رضوی راد

سلمان ساوجی با حافظ هم عصر بوده و با مراوده و مشاعره داشته اند پس ذور نیست اگر این از آن و یا آن به استقبال از این رفته باشد - والله اعلم

1396/02/22 20:04
سعید سلطانی

بیت هفتم مصرع اول (( را )) جا افتاده.
ای که می گویی مشو دیوانه زلفش ((را)) بگو

مصرع اول بیت سوم مشکل وزن دارد («دوران» )

1398/09/18 15:12

کار با یک ویرگول درست میشود----ای که میگوئی مشو دیوانه زلفش، بگو----تا نجنباند نسیم صبحدم زنجیر ما----خطاب شاعر به شخص گوینده است و به از او میخواهد که بگوید به نسیم صبحگاهی......---را مناسبت ندارد