غزل شمارهٔ ۱۶۸
میکشم خود را و بازم دل بسویش میکشد
مو کشان زلفش مرا در خاک کویش میکشد
میبرد حسنش به روی دلستان هر جا دلی است
ورنه میآید دل مسکین به مویش میکشد
ما چو بید از باد میلرزیم از آن غیرت که باد
میکشد در روی او برقع ز رویش میکشد
باغ حسنش باد سبز و باردار و دم به دم
دیدهام از تاب دل آبی به جویش میکشد؟
گل چه میداند که بلبل را فغان از عشق او
هر چه میگوید صدا گفت و گویش میکشد؟
میکشیدم کوزه دردی ز دست ساقیی
کین زمان هر صوفی صافی سبویش میکشد
شمهای از حال من شاید که آن دل بشنود
این تن مسکین به بیماری ببویش میکشد
خوی او هست از دهانش تنگتر، وین ناتوان
بار بر دل تنگ تنگ از دست خویش میکشد
آرزویی نیست سلمان را به غیر از روی دوست
چون کند چون دوست خط بر آرزویش میکشد؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میکشم خود را و بازم دل بسویش میکشد
مو کشان زلفش مرا در خاک کویش میکشد
هوش مصنوعی: من خود را به خاطر او با درد میکشم، اما باز هم دلم به سمت او میرود. زلفهای خوشانسی که او دارد، مرا به سمت خاک کوی خود میکشاند.
میبرد حسنش به روی دلستان هر جا دلی است
ورنه میآید دل مسکین به مویش میکشد
هوش مصنوعی: حسن و زیبایی او باعث میشود هر جا که دلهایی وجود دارد، جلب توجه کند. وگرنه، دلهای ناراحت به خاطر زیباییاش به او میخزند و به او وابسته میشوند.
ما چو بید از باد میلرزیم از آن غیرت که باد
میکشد در روی او برقع ز رویش میکشد
هوش مصنوعی: ما مانند بید، از وزش باد میلرزیم، زیرا غیرت ما اجازه نمیدهد که باد، نقاب از چهره محبوبمان بردارد.
باغ حسنش باد سبز و باردار و دم به دم
دیدهام از تاب دل آبی به جویش میکشد؟
هوش مصنوعی: باغ زیباییاش همیشه سرسبز و پربازده است و هر لحظه، دیدهام که از دل شادابش، آبی به سمت جویش میریزد.
گل چه میداند که بلبل را فغان از عشق او
هر چه میگوید صدا گفت و گویش میکشد؟
هوش مصنوعی: گل چه میداند که بلبل از عشق او چه درد و جانی دارد؟ هر چه بلبل میگوید، تنها صدایی است که از دلش میآید و در واقع، او را به گفتگو وامیدارد.
میکشیدم کوزه دردی ز دست ساقیی
کین زمان هر صوفی صافی سبویش میکشد
هوش مصنوعی: من کوزهای پر از درد به دست ساقی میآوردم، زیرا در این زمان هر عارف و حافظی در حال نوشیدن شربت الهی و گرفتن فیض از سبو و بادهاش است.
شمهای از حال من شاید که آن دل بشنود
این تن مسکین به بیماری ببویش میکشد
هوش مصنوعی: شاید کمی از احوالم را آن دل بفهمد، زیرا این جسم رنجور به بوی آن دل بیمار است.
خوی او هست از دهانش تنگتر، وین ناتوان
بار بر دل تنگ تنگ از دست خویش میکشد
هوش مصنوعی: خصوصیات او بهقدر دهانش محدود و کوچک است، و این فرد ناتوان، فشار سنگینی را بر دلش احساس میکند که ناشی از خودش است.
آرزویی نیست سلمان را به غیر از روی دوست
چون کند چون دوست خط بر آرزویش میکشد؟
هوش مصنوعی: سلمان هیچ آرزویی جز دیدن روی دوست ندارد، زیرا دوست است که میتواند بر روی آرزوهای او خط بکشد.
حاشیه ها
1388/08/14 16:11
mareshtani
mesraje awale beide tschharom(bardar)mesraje dowomebeide panjom(sadaje)2
---
پاسخ: با تشکر، طبق پیشنهاد شما «بارور» با «باردار» و «صداع» با «صدا» جایگزین شد.
1388/08/14 17:11
mareshtani
mesraje awale tschharom(bardaro dambadam)msraje dowome beide panjom(sadaje gofto)2
1388/08/20 18:11
mareshtani
baradaro
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1392/09/06 01:12
درود
بنا بر کلیات سلمان ساوجی تصحیح دکتر عباسعلی وفایی کلمات بارور به جای باردار در مصرع اول بیت چهارم و کلمه صداع در مصرع دوم بیت پنجم درست است. لطفا تصحیح را انجام دهید
بدرود
1398/10/22 02:12
بله صداع----یعنی درد سر ----درست است و با معنا هماهنگ است