گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۶

من چه دانستم که هجر یار چندین در کشد؟
یا مرا یکبارگی وصلش قلم در سر کشد
اشک را کش من به خون پروردم اندازم ز چشم
ناله را کز دل برون کردم به رغمم بر کشد
کمترنیش بنده‌ام بر دل کشیده داغ هجر
گرچه او را دل به خون چون منی کمتر کشد
بر امید آنکه باز آید ز در دامن کشان
مردم چشمم بدامن هر شبی گوهر کشد
در کشیدن می به یاد لعل او کار من است
پخته‌ای باید که خامی را به کار اندر کشد
بی لبش می ساقیا در جانم آتش می‌شود
بی لب او چون به کام خود کسی ساغر کشد؟
گرچه دل را نیست از سرو قدش حاصل بری
آرزو دارد که بار دیگرش در بر کشد
در ره او شد صبا بیمار و می‌خواهم که او
گرچه بیمار است، این ره زحمتی دیگر کشد
نکته‌ای دارم چو در، پرورده دریای دل
از لب سلمان برد بر گوش آن دلبر کشد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من چه دانستم که هجر یار چندین در کشد؟
یا مرا یکبارگی وصلش قلم در سر کشد
هوش مصنوعی: من نمی‌دانستم که دوری محبوب چه اندازه می‌تواند دردناک باشد. یا شاید یکباره محبتش آنقدر قوی باشد که مثل درد سر برایم بیافتد.
اشک را کش من به خون پروردم اندازم ز چشم
ناله را کز دل برون کردم به رغمم بر کشد
هوش مصنوعی: من اشک‌هایم را همچون خون پرورش داده‌ام و می‌خواهم آن‌ها را از چشم‌هایم بیرون بریزم. ناله‌ای که از دل بیرون آورده‌ام به ‌زور دوباره به قلبم بازمی‌گردد.
کمترنیش بنده‌ام بر دل کشیده داغ هجر
گرچه او را دل به خون چون منی کمتر کشد
هوش مصنوعی: بنده‌ای کمتر از من داغ جدایی را بر دل تحمل می‌کند، هرچند او هم دلش به اندازه من از درد و رنج پر است.
بر امید آنکه باز آید ز در دامن کشان
مردم چشمم بدامن هر شبی گوهر کشد
هوش مصنوعی: امید دارم که او دوباره به دامان من بازگردد و هر شب در انتظار او هستم تا گوهری از دل برکشم.
در کشیدن می به یاد لعل او کار من است
پخته‌ای باید که خامی را به کار اندر کشد
هوش مصنوعی: در نوشیدن شراب، من به یاد زیبایی او هستم. تنها فردی با تجربه و دانا می‌تواند کسی را که ناتوان و خام است، به کار درست سوق دهد.
بی لبش می ساقیا در جانم آتش می‌شود
بی لب او چون به کام خود کسی ساغر کشد؟
هوش مصنوعی: ساقی، در غیاب لب‌های محبوبم، در دلم آتش بر پا می‌شود. وقتی کسی از ساغر بنوشد، لب‌های او چه شوری به همراه دارد؟
گرچه دل را نیست از سرو قدش حاصل بری
آرزو دارد که بار دیگرش در بر کشد
هوش مصنوعی: اگرچه دل به خاطر قامت زیبای او چیزی به دست نمی‌آورد، اما همچنان آرزو دارد که او یک بار دیگر او را در آغوش بگیرد.
در ره او شد صبا بیمار و می‌خواهم که او
گرچه بیمار است، این ره زحمتی دیگر کشد
هوش مصنوعی: در مسیر او، نسیم نیز بیمار شده و من امیدوارم که او گرچه بیمار است، این راه باز هم زحمت بیشتری را تحمل کند.
نکته‌ای دارم چو در، پرورده دریای دل
از لب سلمان برد بر گوش آن دلبر کشد
هوش مصنوعی: من نکته‌ای دارم که مانند دانه‌ای در دل دریا نشسته است و از لب سلمان به گوش آن معشوق می‌رسد.

حاشیه ها

1398/10/22 01:12

کمتر ینش( ی ن-ش) بنده امبر......-----درست است