گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۵

ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد
ما با خیال رویت، منزل در آب دیده
کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد
هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید
هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد
در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه
جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد
گر با تو بر سر و زر، دارد کسی نزاعی
من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد
دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها
لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟
در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان
باید که در میانه، غیر از نظر نباشد
چشمت به غمزه هر دم، خون هزار عاشق
ریزد چنانکه قطعاً کس را خبر نباشد
از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش
آبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
هوش مصنوعی: ما تنها به فکر تو هستیم و در هیچ خیال دیگری چیزی بهتر از این نمی‌توانیم تصور کنیم.
کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد
هوش مصنوعی: کسانی که در شب در راه تو حرکت می‌کنند، چه زمانی می‌توانند به سمت تو بیایند وقتی که تصویر صورت زیبای تو مانند شمعی در نور باشد، چرا که بدون راهنما و هدایت، نمی‌توانند درست مسیر را پیدا کنند.
ما با خیال رویت، منزل در آب دیده
کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد
هوش مصنوعی: ما با فکر و تصور چهره‌ات، خانه‌ای در اشک‌هایمان ساختیم تا کسی به ما نزدیک نشود.
هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید
هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد
هوش مصنوعی: هرگز چنین طراوتی که در سرو و چمن دیده می‌شود، به وجود نخواهد آمد. همچنین هیچ‌گاه به این اندازه شیرینی که در قند و شکر احساس می‌شود، وجود نخواهد داشت.
در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه
جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، جان انسان در خطر است، حتی اگر در مکانی که عشق وجود دارد، جان به خطر نیفتد.
گر با تو بر سر و زر، دارد کسی نزاعی
من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر مال و ثروت با تو دعوا کند، من از این موضوع صرف نظر می‌کنم تا به مشکل نخوریم.
دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها
لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟
هوش مصنوعی: می‌دانم که آه ما تأثیر زیادی دارد، اما چه فایده وقتی که از ما اثری نمانده است؟
در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان
باید که در میانه، غیر از نظر نباشد
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که عاشق به زیبایی محبوبش نگاه می‌کند، نباید چیزی جز نگاه کردن در میانه وجود داشته باشد.
چشمت به غمزه هر دم، خون هزار عاشق
ریزد چنانکه قطعاً کس را خبر نباشد
هوش مصنوعی: چشم تو با هر نگاهی، دل هزار عاشق را به خون می‌آورد، به گونه‌ای که هیچ‌کس از این وضعیت باخبر نیست.
از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش
آبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباشد
هوش مصنوعی: سلمان انتظار ندارد که چشمانش بر آتش بیفتد؛ زیرا این کار از کسی که جگر ندارد، بر نمی‌آید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۵ به خوانش فاطمه زندی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"در کوی عشق"
با صدای علیرضا قربانی (آلبوم بر سماع تنبور)

حاشیه ها

1388/08/14 15:11
mareshtani

mesraje awale beide sowom(kardem)mesraje awale beide panjom(janrakhatar)1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1391/08/20 19:11
پریسا

در مصرع اول بیت سوم بنظر "و"اضافی است.
ما با خیال رویت منزل در آب دیده ...کردیم تا کسی را برماگذرنباشد.

1391/09/21 06:11

باید یک فاصله در مصرع بیت ششم اضافه شود:
گر با تو بر سرو زر => گر با تو بر سر و زر

1391/09/01 19:12
مهدی

در ترانه ای که علی رضا قربانی خوانده بیت پنجم به این صورت است:
در کوی عشق جان را، باشد خطر اگرچه
جایی که عشق باش، آن جا خطر نباشد

1392/03/27 08:05
ابراهیم جباری

در بیت سوم اصلش "اب دیده " هست به معنای اشک چشم نه آب و دیده
اگه میشه اصلاحش کنید

1392/03/27 08:05
ابراهیم جباری

بیت چهارم در کوی عشق جان را باشد خطر اگر چه ..... اصلاحش کنید

1392/08/28 08:10
فرجاد

مصرع اول بیت سوم "و" اضافی است.
ما با خیالِ رویت، منزل در آبِ دیده
کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد.
با "و" بعد از "آب" کلن معنیِ مصرع بهم میریزه.

1392/08/28 14:10
امین کیخا

شمس جانم بزرگوارید. گویا ایشان کلا را به ریخت کلن نوشته اند و هر چند نا معمول است ولی خرده ای نمی توان گرفت از ایشان . ولی اکنون که سخن از این واژه آمده خوب است پژوهیده شود . ادوکلن چنانچه شما می فرمایید همان آب شهر کلن آلمان معنی می دهد و به فرانسه gn اگر پشت سر هم بیایند صدای نون غنه ای یا توی دماغی را می دهد که به فارسی تر می توان واژه خلمیدن یا توی دماغی ادا کردن را برایش نوشت . اما کلن با ضمه اول و فتحه دوم معنی غده را می دهد که برابر gland انگلیسی است و همریشه با همان لغت است . با درود به شما و فروتنی

1392/08/29 10:10
امین کیخا

گویا راست می فرمایید من شوخی سرم نمی شود و البته فکر کردم که شاید تند خوانی کرده باشید .درود به شما

1392/12/14 23:03
علیرضا

با سلام
من تو آهنگ آقای علیرضا قربانی بیت پنجم را این جور شنیدم:
در کوی عشق جان را باشد خطر اگرچه
جایی که عشق باشد آن جا خطر نباشد

1393/01/01 22:04
محمدرضا

بیت 5 به این صورت هم آمده که زیباتر است:
در کوی عشق جان را باشد خطر اگر چه
جایی که عشق باشد آنجا خطر نباشد

1394/10/24 11:12

او را به جز خیانت ...

1395/01/23 10:03
Safdar Garmabi

باسلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستان
کویا بیت سوم خیلی مورد بحث میباشد که درست آن این کونه آمده است که خیلی زیباتر و با معنی تر میشود
ما با خیال رویت منزل در آب کردیم .... باشد که هیج کس را بر ما کذر نباشد

1395/02/07 23:05
شهلا

دوستان میشه خواهش کنم بیت آخررا برام معنی کنین؟ سپاس

1397/04/07 10:07
ناصح

ما شاء الله از این بینش وسیع و عمیق

1397/04/09 00:07
حسین،۱

شهلا ی گرامی
از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش
آبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباشد
گویا می گوید : جگر سوخته ای دارم ، ولی از چشمم توقع ندارم حتا اشکی بریزد و آبی برین آتش بزند ،{ شاید مشتاق است شعله ی عشق خاموش نگردد}
زنده باشی

1398/11/23 23:01
مسعود رستگاری

با درود به خانم شهلا و آقای حسین
در مورد معنای بیت آخر، بی‌جگر یعنی بی غم و غصه
سلمان از چشم خود طمع اشک ندارد که آتش دلش را خاموش کند چون این اشک با غم و غصه حاصل می‌شود
نمونه‌های دیگر از کاربرد بی‌جگر به معنای بی غم و غصه:
گردون جگرم داد که احسان نه ز دل کرد
آن تو ز دل بود از آن بی‌جگر آمد
انوری
 قِسم هر روزش بیاید بی‌جگر
حاجتش نَبْوَد تقاضای دگر
مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

1398/11/25 00:01
nabavar

گرامی مسعود
از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش
آبی زند بر آتش، کان بی‌جگر نباشد
کان به جگر نباشد = که آن بدون سختی و زحمت نیست
قِسم هر روزش بیاید بی‌جگر
حاجتش نَبْوَد تقاضای دگر
بدون دغدغه و دردسر قسمت هر روزه اش بیاید
جز این آرزویی ش نیست

1398/11/25 00:01
nabavar

تصحیح: بی جگر نباشد

1399/11/04 23:02
رضا

دوستان و اساتید عزیز
ضمن تشکر از توجه شما، من معنی بیت دوم (مصرع دوم آن) را متوجه نمیشم.
بزرگواری میفرمایید اگر توضیحی بفرمایید

1401/09/07 12:12
سیاوش عیوض‌پور

کی شبروان کویت آرند ره به سویت

یعنی خدایا چطور جویندگان تو راهی به سوی خواهند یافت 

عکسی ز شمع رویت تا راهبر نباشد

اگر جلوه کاملی که جمال تو را نمایان نباشد آنها را در این راه رهبری نکند. که منظور همان انسان کامل و ولی اعظم است. که حقیقت محمدیه است.

1399/11/05 04:02
nabavar

گرامی رضا
کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد
هر دو مصرع به هم پیوسته اند
تا عکسی از روی درخشنده ی تو راهنما نباشد، شیفتگان و سرگشتگان، راه منزل تو را پیدا نمی کنند
درین مانا : این رخسار دلربای توست که عاشقان را به سویت می کشاند

1402/06/10 20:09
مصطفی فخاری

للحسین