اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر حُسن تو بگشاید، نقاب از چهره دعوی را
به گِل رضوان بر انداید، درِ فردوس اعلی را
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو خود را نشان بدهد، پرده از چهرهی ادعا برداشته میشود و در حقیقت، در بهشت برین را برای همیشه میبندد.
وگر سروِ سر افرازت، ز جنّت، سایه بردارد
دگر برگ سر افرازی، نباشد شاخ طوبی را
هوش مصنوعی: اگر سایه زیبای تو از بهشت برداشته شود، دیگر هیچ برگی از شاخ طوبی وجود نخواهد داشت.
بهار عالم حُسنت، جهان را تازه میدارد
به رنگ اصحاب صورت را، به بو ارباب معنی را
هوش مصنوعی: بهار دنیا به زیبایی تو، جهان را با رنگهای جدیدی زنده میکند و چهرهها را به زیبایی دوستان و معانی را به عطر و بوی اهل بصیرت تغییر میدهد.
فروغ حُسن رویت کِی، تواند دید هر بیدل؟
دلی چون کوه میباید، که بر تابد تجلّی را
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات را چه کسی میتواند ببیند، وقتی دلش بیقرار و نرم باشد؟ برای درک این نور و شکوه، دلی همچون کوه استقامت میخواهد؛ دلی که بتواند این زیبایی را تحمل کند.
ورای پایهٔ عقل است، طور عاشقی ورنه
کجا دریافتی مجنون، کمال حُسن لیلی را؟
هوش مصنوعی: عشق و دیوانگی از درک عقل انسانی فراتر است. اگر نه، مجنون چگونه میتوانست زیبایی کامل لیلی را دریابد؟
اگر عکس رخ و بوی سر زلفت، نبودندی
که، بنمودی شب دیجور، نور از طور موسی را؟
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبا و عطر گیسوانت نبود، آیا میتوانستی در این شب تاریک و ظلمانی، نوری مشابه نور طور موسی را به نمایش بگذاری؟
به بازار سر زلفت، که هست آن حلقهٔ سودا
نباشد قیمتی چندان، متاع دین و دنیا را
هوش مصنوعی: به بازار زیبایی موهایت برو که حتی آن حلقهٔ دلربا هم ارزش زیادی ندارد، مادیات و مسائل دنیوی ارزش چندانی ندارند.
اگر نقش رخت ظاهر، نبودی در همه اشیا
مغان هرگز نکردندی، پرستش لات و عُزّی را
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبای تو در ظاهر وجود نداشت، دستهای از مغان هرگز به پرستش لات و عُزّی مشغول نمیشدند.
به وجهی خوش دهانت تا نشد پیدا، ندانستند
کزین رو صحبتی تنگ است، با خورشید عیسی را
هوش مصنوعی: به گونهای که دهانت زیبا و دلنشین است، تا زمانی که آشکار نشده، کسی نمیتواند درک کند که صحبت کردن با تو چه اندازه سخت است، مثل صحبت کردن با خورشید.
اگر زاهد برد بوی از، نسیم رحمت لطفت
چو گل بر هم دَرَد صد تو، لباس زهد و تقوی را
هوش مصنوعی: اگر زاهدی از بوی خوش نسیم رحمت و لطف تو بهرهمند گردد، مانند گلی که در برابر نسیم سرسبزی قرار میگیرد، صد بار لباس زهد و تقوا را به هم میزند.
چو لاف عشق زد سلمان، هوس دارد که بر یادت
به مهر دل کند چون صبح، روشن صدق دعوی را
هوش مصنوعی: وقتی سلمان از عشق سخن میگوید، آرزو دارد که به خاطر تو، دلش مانند صبح روشن شود و حقیقت ادعایش را نشان دهد.
حاشیه ها
1388/08/10 01:11
mareshtani
mesraje dowome beide dowom(barge sar afrazie nabashad)
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1388/08/10 01:11
mareshtani
mesraje awale beide nohom(dahane to)
---
پاسخ: با تشکر، «دهانت» با «دهان تو» جایگزین شد.
در بیت 5 ظاهرا فاصله بین "و" و "رای" باید برداشته شود.اگر به منظور ورای =بالاتر است.
در بیت 8 ظاهرا "عزی" است نه" غری"
البته اینها حدس و گمان است.من منبع خاصی نداشتم...
با تشکر از شما
بیت دوم مصرع اول، فکر میکنم به جای "سرور" باید "سرو" باشه.
بیت چهارم، مصرع اول: دیده --> دید
بیت هشتم، مصرع دوم: غری--> عُزی
بیت ده مصرع دوم: "بر هم دَرَد" به جای "بر هم برد". برهم دریدن یعنی از هم جدا کردن، پراکنده کردن
مصرع دوم برانداید نیست باید براندازد باشه که گمان کنم غلط تایپی باشه
رحمانی جان
همان بر انداید درست به نظر می رسد
در فردوس را با گل می پوشاند
اندودن ، اندائیدن ، به مانای پوشاندن
مغان هرگز نکردندی پرستش لات و عزی را؟؟؟
مغان و پرستش لات و عزی؟؟
حالتون خوبه جناب سلمان؟؟