گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۳

جز نقش صورتت دل، نقشی نمی‌پذیرد
تو جان نازنینی و ز جان نمی‌گزیرد
ما غرق آب و زاهد، دم می‌زند ز آتش
گو: دم مزن که این دم با ماش در نگیرد
پروانه‌وار خواهم، در پای شمع مردن
کو هر سحر به بویش، پیش صبا بمیرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز نقش صورتت دل، نقشی نمی‌پذیرد
تو جان نازنینی و ز جان نمی‌گزیرد
هوش مصنوعی: فقط تصویر چهره‌ات در دل جای می‌گیرد و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جایی در آن داشته باشد. تو زندگی محبوبی و دل از تو جدا نمی‌شود.
ما غرق آب و زاهد، دم می‌زند ز آتش
گو: دم مزن که این دم با ماش در نگیرد
هوش مصنوعی: ما در دنیایی پر از مشکلات و امور دنیوی غرق شده‌ایم و در عین حال، افرادی هستند که از ظواهر دین و زهد دم می‌زنند. آنها به ما هشدار می‌دهند که خیلی درگیر دنیا نشویم و از واقعیت‌های زندگی غافل نشویم، زیرا دم زدن در این دنیا ممکن است ما را به بی‌راهه ببرد و از هدف اصلی‌مان دور کند.
پروانه‌وار خواهم، در پای شمع مردن
کو هر سحر به بویش، پیش صبا بمیرد
هوش مصنوعی: می‌خواهم مانند پروانه در کنار شمع جان بدهم، چرا که هر صبح به خاطر بوی او، قبل از هر کس دیگر می‌میرم.