غزل شمارهٔ ۱۴۲
باد سحر از کوی تو بویی به من آورد
جانهاش فدا باد! که جان را به تن آورد
دلهای ز خود رفته ما را که غمت داشت
آمد سحری بوی تو با خویشتن آورد
دلها شده بودند به یک بارگی از جان
لطفت به سلامت همهشان با وطن آورد
شد دیده یعقوب منور به نسیمی
کز یوسف مصرش خبر پیرهن آورد
این رایحه مشک ز دشت ختن آمد؟
یا بوی اویس است که باد از یمن آورد؟
در باغ مگر بزم صبوح است، که گل را
عطار سحرگاه به دوش از چمن آورد؟
آن قطره عرق نیست که بر عارضت افتاد
آبی است که با روی گل یاسمن آورد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باد سحر از کوی تو بویی به من آورد
جانهاش فدا باد! که جان را به تن آورد
هوش مصنوعی: باد سحر از طرف تو بوی خوشی به من رساند، جانم فدای آن باد! که این بوی خوش جان را به تن آورد.
دلهای ز خود رفته ما را که غمت داشت
آمد سحری بوی تو با خویشتن آورد
هوش مصنوعی: دلهای ما که به خاطر غم تو از خود بیخود شده بودند، در سحرگاهی بوی تو را با خودشان به ارمغان آوردند.
دلها شده بودند به یک بارگی از جان
لطفت به سلامت همهشان با وطن آورد
هوش مصنوعی: دلها به یکباره به لطف و محبت تو شاد و سالم شدند و همه به وطن و سرزمین خود بازگشتند.
شد دیده یعقوب منور به نسیمی
کز یوسف مصرش خبر پیرهن آورد
هوش مصنوعی: چشمان یعقوب به خاطر خبری که از یوسفش آوردند، روشن و پر از نور شد. این خبر مانند نسیمی ملایم او را شاد کرد.
این رایحه مشک ز دشت ختن آمد؟
یا بوی اویس است که باد از یمن آورد؟
هوش مصنوعی: این عطر مشک از دشت ختن آمده است یا اینکه بوی اویس است که باد از یمن به ارمغان آورده؟
در باغ مگر بزم صبوح است، که گل را
عطار سحرگاه به دوش از چمن آورد؟
هوش مصنوعی: در باغ، آیا فقط هنگام صبحانهای با نوشیدنیهای الکلی است که گل را عطار در صبح زود از چمن میآورد؟
آن قطره عرق نیست که بر عارضت افتاد
آبی است که با روی گل یاسمن آورد
هوش مصنوعی: این عرقی که بر روی صورتت نشسته، تنها یک قطره نیست، بلکه آبی است که برای زیبایی و شادابی گل یاسمن به همراه آورده شده است.
حاشیه ها
1388/08/14 02:11
mareshtani
m2 b1(janra batan)1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.