غزل شمارهٔ ۱۴۱
لطف جانبخش تو جانم ز عدم باز آورد
دل آزرده ما را به کرم باز آورد
خاک آن پیک مبارک دم صاحب قدمم
که دلم هم به دم و هم به قدم باز آورد
هر سیاهی که شبان خط و خالت با من
کرد انصاف که لطفت بقلم باز آورد
میکنم خون جگر نوش به شادی لبت
که به یک جرعه مرا از همه غم، باز آورد
مدتی گردش این دایره ما را از هم
همچو پرگار جدا کرد و به هم باز آورد
خواستم رفت به حسرت ز جهان، باز مرا
کشش موی تو از کوی عدم باز آورد
خط به خون خواست نوشتن، به تو سلمان ننوشت
تا نگویی که فلان عشوده و دم باز آورد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لطف جانبخش تو جانم ز عدم باز آورد
دل آزرده ما را به کرم باز آورد
هوش مصنوعی: مهربانی و لطف تو روح من را از هیچ و نابودی نجات داد و دل غمگین ما را با کرامت و generosity خود آرامش بخشید.
خاک آن پیک مبارک دم صاحب قدمم
که دلم هم به دم و هم به قدم باز آورد
هوش مصنوعی: خاک آن مکان پربرکت که وجود صاحب آنجا دل مرا شاد و سرشار کرد.
هر سیاهی که شبان خط و خالت با من
کرد انصاف که لطفت بقلم باز آورد
هوش مصنوعی: هر سیاهی که جفا و بیمهری به من کردی، انصافاً مهربانیهایت باعث شده تا زندگیام دوباره رنگ بگیرد.
میکنم خون جگر نوش به شادی لبت
که به یک جرعه مرا از همه غم، باز آورد
هوش مصنوعی: من به خاطر شادی لبهای تو، خون جگر را مینوشم، چرا که یک جرعه از لبهای تو میتواند همه غمهای مرا برطرف کند.
مدتی گردش این دایره ما را از هم
همچو پرگار جدا کرد و به هم باز آورد
هوش مصنوعی: مدتی ما را به خاطر چرخش این دایره از یکدیگر دور کرد، اما دوباره به هم نزدیک کرد و به هم ملحق کرد.
خواستم رفت به حسرت ز جهان، باز مرا
کشش موی تو از کوی عدم باز آورد
هوش مصنوعی: خواستم از این دنیا بروم و به حسرتهای خود پایان دهم، اما دوباره کشش و جاذبه موهای تو مرا به سمت خود و به زندگی برگرداند.
خط به خون خواست نوشتن، به تو سلمان ننوشت
تا نگویی که فلان عشوده و دم باز آورد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به انتقال مفهومی عمیق میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که عشق و احساسات عمیق گاهی به حدی شدید هستند که نمیتوان آنها را به سادگی بیان کرد. در واقع، گویی هر چه از این احساسات بخواهد نوشته شود، به خاطر وجود مخاطب خاص، از قلم میافتد تا مبادا معنای واقعی یا شرایط خاصی را فاش کند. شاعر تأکید میکند که نمیخواهد به طور واضح چیزی بگوید تا دیگران برداشتهای اشتباه نکنند یا بخواهند تفسیرهایی متفاوت از آن داشته باشند.
حاشیه ها
1388/08/14 02:11
mareshtani
mesraje awale beide panjom(daira mara)1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.