گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۴

ز کویش نسیم صبا بوی برد
به بویش دلم پی بدان کوی برد
دل از چنبر زلف او چون جهد؟
که باد سحر جان به یک سوی ‌برد
خیال کنارش بسی داشتند
ز هی پیرهن کز میان گوی برد!
به پشتی رویش قوی گشت زلف
دل عالمی را از آن روی برد
سهی سرو من تا ز چشمم برفت
به یکبارگی آبم از جوی برد
که راز پریشان ما فاش کرد؟
که چون زلف او باد هر سوی برد
مگر زلف او گفت در گوش او
صبا در گذر بود از آن بوی برد
دلی داشت سلمان، شد آن نیز گم
چرا گم شد آن لعل دلجوی برد؟

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز کویش نسیم صبا بوی برد
به بویش دلم پی بدان کوی برد
هوش مصنوعی: از کوی او بوی خوش نسیم به مشامم رسید و دل مرا به سوی آنجا برد.
دل از چنبر زلف او چون جهد؟
که باد سحر جان به یک سوی ‌برد
هوش مصنوعی: دل چگونه می‌تواند از زنجیر زلف او رها شود، وقتی که نسیم صبح جان را به یک سمت می‌برد؟
خیال کنارش بسی داشتند
ز هی پیرهن کز میان گوی برد!
هوش مصنوعی: درست خیال کن که اطراف او به اندازه کافی زیبایی وجود داشت، مانند پیراهنی که از میان یک توپ برمی‌خیزد!
به پشتی رویش قوی گشت زلف
دل عالمی را از آن روی برد
هوش مصنوعی: به خاطر جذابیت و زیبایی خاصی که در چهره و زلف او وجود دارد، دل بسیاری از مردم به سمت او کشیده شده و تحت تأثیر قرار گرفته‌اند.
سهی سرو من تا ز چشمم برفت
به یکبارگی آبم از جوی برد
هوش مصنوعی: سروی بلند و زیبا که در نظر من قرار داشت، ناگهان از جلوی چشمانم ناپدید شد و به یکباره احساس کردم که همه چیزم را از دست داده‌ام.
که راز پریشان ما فاش کرد؟
که چون زلف او باد هر سوی برد
هوش مصنوعی: چه کسی راز آشفتگی ما را فاش کرد؟ مانند زلف او که باد، آن را به هر طرف می‌برد.
مگر زلف او گفت در گوش او
صبا در گذر بود از آن بوی برد
هوش مصنوعی: شاید زلف او به نسیمی که در حال عبور بود، در گوش او چیزی گفته و بویی برده باشد.
دلی داشت سلمان، شد آن نیز گم
چرا گم شد آن لعل دلجوی برد؟
هوش مصنوعی: سلمان دلی داشت که اکنون گم شده است. چرا این دل گم شد؟ آیا آن لعل زیبای دل‌جویی که او را خوشحال می‌کرد، از او دور شده است؟