غزل شمارهٔ ۱۲۸
دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد
چشم مست تو به هر گوشه، خرابی دارد
نرگس مست خوشت، گرچه چو من بیمار است
ای خوشا نرگس مست تو که خوابی دارد
رسن زلف تو در رشته جان من و شمع
هر یک از آتش رخسار تو، تابی دارد
خونم ازدیده از آن ریخت که تا ظن نبری
که برش مردم صاحب نظر آبی دارد
حال ضعف دل سودازده خود، به طبیب
گفت سلمان و تمنای جوابی دارد
غزل شمارهٔ ۱۲۷: این یار که من دارم، ازین یار که دارد؟غزل شمارهٔ ۱۲۹: دل نصیب از گل رخسار تو، خاری دارد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد
چشم مست تو به هر گوشه، خرابی دارد
هوش مصنوعی: موهای تو به هر حلقهای یک رشته از دام دارد و چشمان زیبای تو در هر گوشهای دلی را ویران میکند.
نرگس مست خوشت، گرچه چو من بیمار است
ای خوشا نرگس مست تو که خوابی دارد
هوش مصنوعی: نرگس زیبا و خوشحال تو، هرچند مثل من بیمار است، اما خوشا به حال او که خواب و خیال دارد.
رسن زلف تو در رشته جان من و شمع
هر یک از آتش رخسار تو، تابی دارد
هوش مصنوعی: زلف تو همچون ریسمانی است که جانم را به خود بسته و هر یک از شمعها که در زیبایی چهرهات شعلهور است، تابی خاص دارد.
خونم ازدیده از آن ریخت که تا ظن نبری
که برش مردم صاحب نظر آبی دارد
هوش مصنوعی: چشمهایم از اشک پر شده است، چون نمیخواهم فکر کنی که من بیتوجه و بیاحساس هستم.
حال ضعف دل سودازده خود، به طبیب
گفت سلمان و تمنای جوابی دارد
هوش مصنوعی: سلمان در حال حاضر از درد دل و افکار پریشان خود رنج میبرد و به پزشک مراجعه کرده است و امیدوار است که پاسخی دریافت کند.