گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۶

جان زندگی از چشمه پرنوش تو دارد
دل، بستگی از سنبل خاموش تو دارد
ای دانه و دام دل ما، حلقه کویت
باز آی که دل، منتظر گوش تو دارد
دوشت، همه قصد طرف خاطر ما بود
امشب سر زلفت، طرف دوش تو دارد
رنگی که سمن یابد، از اقدام تو یابد
بویی که صبا دارد، از آغوش تو دارد
در شرح پراکندگی ماست، وگرنه
زلف این همه سر، بهر چه در دوش تو دارد؟
از نیش، نیندیشد و از زهر، نترسد
هر کس که هوای لب چون نوش تو دارد
این جوشش خون جگر و غلغل سلمان
زان است که دیگ هوسش، جوش تو دارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان زندگی از چشمه پرنوش تو دارد
دل، بستگی از سنبل خاموش تو دارد
هوش مصنوعی: زندگی و وجود من از زیبایی و نیکی تو سرچشمه می‌گیرد و دل من به آرامش و سکوت تو وابسته است.
ای دانه و دام دل ما، حلقه کویت
باز آی که دل، منتظر گوش تو دارد
هوش مصنوعی: ای عشق و جذابیت زندگی ما، به آغوشی که برای تو آماده کرده‌ایم، برگرد تا دل ما در انتظار صدای تو باشد.
دوشت، همه قصد طرف خاطر ما بود
امشب سر زلفت، طرف دوش تو دارد
هوش مصنوعی: امشب همه نگاه‌ها و توجه‌ها به طرف تو و زیبایی‌های تو معطوف است، مخصوصاً به زلف‌هایت که زیبایی تو را دوچندان می‌کند.
رنگی که سمن یابد، از اقدام تو یابد
بویی که صبا دارد، از آغوش تو دارد
هوش مصنوعی: رنگی که گل سمن به دست می‌آورد، نتیجه‌ی تلاش توست، و بویی که نسیم به همراه دارد، از آغوش تو نشأت می‌گیرد.
در شرح پراکندگی ماست، وگرنه
زلف این همه سر، بهر چه در دوش تو دارد؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ما به خاطر پراکندگی و گسستگی‌امان در زندگی و ارتباطات، دچار سردرگمی هستیم. در غیر این صورت، دلیلی ندارد که این همه پیچیدگی و زلف گیسوان به دوش تو قرار گیرد. یعنی وجود این همه دشواری و گره‌ها نشانی از یک مسئله یا داستان عمیق‌تر است که نشأت‌گرفته از خود ماست.
از نیش، نیندیشد و از زهر، نترسد
هر کس که هوای لب چون نوش تو دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که آرزوی بوسه‌ای همچون بوسه‌ی تو را دارد، نباید از گزند و مشکلات آن بترسد و نباید به درد و رنجی که ممکن است به همراه داشته باشد، فکر کند.
این جوشش خون جگر و غلغل سلمان
زان است که دیگ هوسش، جوش تو دارد
هوش مصنوعی: این بیت به احساسات عمیق و شور و شوقی اشاره دارد که از دل و جان برمی‌خیزد. خون جگر نماد درد و رنج است و غلغل سلمان نشانه‌ای از تلاطم درونی اوست. این احساسات و خواسته‌ها ناشی از شور و شوقی است که در دل او به جوش آمده است، گویی که دیگی از هوس و آرزو در درونش به جوش آمده و او را به حرکت وامی‌دارد.