گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۱

روی تو آب چشمه خورشید می‌برد
لعلت به خنده پرده یاقوت می‌درد
گر بنگرد عروس جمالت در آینه
خودبین شود هر آینه، آن به که ننگرد
گر لاله با عذار تو شوخی کند و را
معذور دار! کز سبکی باد می‌برد
چون مجمر از درون نفس گرم می‌زنم
بر بوی آنکه لطف تو دامن بگسترد
بگریست زار مردم چشم من از غمش
لیکن چه سود؟ که غم مردم نمی‌خورد
دین می‌کنم فدای سر زلف کافرت
گر زلف کافر تو بدین سر در آورد
گفتم: به خون دل به کف آرم وصال تو
بسیار ازین بگفتم و او دم نمی‌خورد
سلمان تواند از سر دنیا و آخرت
بگذشت، لیکن از سر کوی تو نگذرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی تو آب چشمه خورشید می‌برد
لعلت به خنده پرده یاقوت می‌درد
هوش مصنوعی: نور چشمه خورشید روی تو را می‌گیرد و لبخند لبت همچون یاقوت پرده را می‌شکافد.
گر بنگرد عروس جمالت در آینه
خودبین شود هر آینه، آن به که ننگرد
هوش مصنوعی: اگر عروسی با زیبایی تو به آینه نگاه کند، هر بار که در آن خیره شود، به خود مغرور خواهد شد؛ پس بهتر است که به آینه نگاه نکند.
گر لاله با عذار تو شوخی کند و را
معذور دار! کز سبکی باد می‌برد
هوش مصنوعی: اگر لاله به زیبایی و مهرت بازی کند، او را ببخش، زیرا این رفتار ناشی از سبکی و بی‌توجهی است که به خاطر نسیم ایجاد می‌شود.
چون مجمر از درون نفس گرم می‌زنم
بر بوی آنکه لطف تو دامن بگسترد
هوش مصنوعی: من همچون مشعل، با گرمای نفسم به سوی بوی خوشی که ناشی از لطف توست می‌زنم.
بگریست زار مردم چشم من از غمش
لیکن چه سود؟ که غم مردم نمی‌خورد
هوش مصنوعی: چشم من از غم او به شدت گریان است، اما چه فایده‌ای دارد؟ زیرا غم او بر دل مردم تأثیری نمی‌گذارد.
دین می‌کنم فدای سر زلف کافرت
گر زلف کافر تو بدین سر در آورد
هوش مصنوعی: من جانم را نذر موهای تو می‌کنم، حتی اگر موهای تو از کفر و بی‌دینی باشد و به خاطر آن به این سرم بیفتد.
گفتم: به خون دل به کف آرم وصال تو
بسیار ازین بگفتم و او دم نمی‌خورد
هوش مصنوعی: گفتم با دل شکسته و رنج بسیار به ملاقات تو می‌رسیم و بارها این صحبت را کردم، اما او هیچ واکنشی نشان نداد.
سلمان تواند از سر دنیا و آخرت
بگذشت، لیکن از سر کوی تو نگذرد
هوش مصنوعی: سلمان می‌تواند از تمام لذات دنیا و آخرت بگذرد، اما هرگز نمی‌تواند از یاد و یادگار تو بگذرد.